شرکت سونی، در سال ۲۰۱۵ با انتشار سرویس PlayStation Now وعدههای بزرگی را به جامعهی گیمرها و علیالخصوص بازیکنان نسل جدید داد. با ما همراه باشید تا بهترین بازیهای موجود این سرویس را به شما معرفی کنیم.
همانطور که گفتیم این سرویس کارشو ۵ سال پیش شروع کرد اما با مدیریتهای غلط و تصمیماتی نهچندان درست از جمله قیمت اشتراک بسیار بالا (حتی بالاتر از سرویس نتفلیکس) و قرار ندادن بازیهای کنسول پلی استیشن ۴ در لیست بازیهای قابل اجرا، نتوانست آنطور که باید به وعدههایش عمل کند. اما در طی سالیان اخیر، با گسترش این سرویس و کاهش قیمت آن، شاهد قوتگرفتن هرچه بیشتر آن بودهایم. سونی با الگوبرداری از گیمپس (Game Pass) مایکروسافت، توانست این سرویس را زنده نگه دارد و اخیرا بازیهای با کیفیتی را نیز به آن اضافه کرده است.
از غرب وحشی تا آمریکای پساآخرالزمانی؛ نگاهی به بهترین آثار سرویس PlayStation Now
Control
آخرین اثر استودیو رمدی (Remedy)، برخلاف باقی آثار این شرکت از داستانی بسیار چندلایه و مفهومی بهره نمیبرد، اما این به معنی بد بودن روایت بازی Control نیست. سم لیک (Sam Lake) کارگردان و نویسندهی آثار رمدی، پس از اشتباهاتی که در طراحی گیم پلی بازی کوانتوم بریک (Quantum Break) انجام داد، تمام تمرکز خود و تیمش را بر روی ساخت یک بازی با گیمپلی درگیر کننده و جذاب گذاشت و نتیجهی آن تبدیل به اثری شد که تجربهی آن ارزشمند است و از بعد گیمپلی ایراد خاصی به آن وارد نیست. داستان بازی Control درباره دختری به نام جسی فیدن (Jesse Faden) است که برای نجات و آزادکردن برادرش، وارد ساختمانی به نام قدیمیترین خانه (Oldest House) میشود. قدیمیترین خانه توسط نیروی ماورایی به نام هیس (The Hiss) تسخیر شده و جسی نیز با ورود به این مکان با این نیرو درگیر میشود و ماجرایهای زیادی را تجربه میکند. تجربهی بازی Control برای تمام افرادی که از آثار قبلی استودیو رمدی لذت بردهاند واجب است و می تواند ساعات بسیار جذابی را برای شما رقم بزند.
Journey
زیبایی وصف ناپذیر، توام با آرامشی لذت بخش. این چیزی است که تجربهی بازی Journey به شما هدیه میدهد. سفری که از لحظهی شروعش شما را محو خودش میکند و تا پایان شما را به دنبال خود میکشد. فرقی نمیکند که شما در چه سن و یا دورهای از زندگی خود هستید، بازی Journey میتواند برای ساعاتی هرچند کوتاه شما را غرق در خودش کند و از مشکلاتی که در زندگی دنیوی با آن دست و پنجه نرم میکنید، جدا کند. موسیقیهای بازی فوقالعاده زیبا و احساسی هستند و به تنهایی میتوانند حال و هوای بازیکن را عوض کنند. تجربهی بازی Journey برای تمام افرادی که به دنبال تجربهای آرامش بخش هستند پیشنهاد میشود. تجربهای که فراموش کردن آن به هیچوجه کار آسانی نیست.
Resident Evil 4
بازی Resident Evil 4 برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و توانست انقلابی بزرگ در سبک ترسناک و بقا به وجود بیاورد. بازی نسبت به نسخ قبلی خود، یک تغییر بزرگ داشت و آن هم زاویه دوربین بازی بود. در نسخههای کلاسیک رزیدنت ایول ما شاهد دوربین ثابت از بالا بودیم که پس از طی کردن محیطی مشخص، کات میخورد و وارد فضایی دیگر میشد. اما در RE4 زاویهی دوربین از بالا به پشت شانه منتقل شده بود و کنترل شخصیتها دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده بود. شینجی میکامی (Shinji Mikami) کارگردان و نویسندهی بازی، با ریسک پذیری و انجام این تغییر بزرگ در سری، توانست شاهکاری را خلق کند که تاثیراتش تا مدتهای طولانی بر روی باقی آثار ویدیو گیم دیده میشد. تجربهی بازی Resident Evil 4 برای تمام گیمرها یک باید است و به هیچوجه نباید آن را از دست بدهند.
Hollow Knight
زمانی که گیمپلی درگیرکننده، داستانی زیبا و طراحی هنری چشمنواز با هم ترکیب شوند، اثری به نام Hollow Knight خلق میشود. استودیو Team Cherry با ظرافت تمام، تمام نقاط بازی را طراحی کرده و به خصوص در بخش گیمپلی، تجربهای تمام عیار را شاهد هستیم. روایت بازی برخلاف ظاهرآن درگیر کننده و حتی کمی غمانگیز است و از ریتم خوب و جزئیات بالایی برخوردار است. بازی دارای ساز و کاری شبیه به آثار سولزلایک است و چالش برانگیز بودن آن، امری عجیب نیست و تسلط بر بازی و مکانیزمهای آن نیاز به صرف مقداری وقت دارد. اگر به آثار دوبعدی و سولزلایک علاقه دارید، بازی Hollow Knight میتواند با دنیایش شما را غرق خودش کند.
Bloodborne
هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Myazaki) خالق سری سولز، پس از ساخت نسخهی دوم این سری کمی به آن استراحت داد و با یک بازی کاملا جدید وارد نسل هشتم شد. بازی Bloodborne را میتوان برادر کوچکتر سری سولز دانست که البته در ساخت نسخهی سوم از این سری الهامات زیادی از آن گرفتهشد. مکانیکهای Bloodborne شباهتهای بسیار زیادی به سولزها دارد و اما یک تفاوت برزگ در مبارزات آن دیده میشود و آن هم نبود سپر در بازی است. نبود این ابزار کاربردی باعث میشود که بازیکن برای فرار از ضربات دشمن از جاخالی دادن (Dodge) استفاده کند و همین مورد سبب بالارفتن سرعت بازی به نسبت سولزها میشود. دنیای بازی Bloodborne افسرده و تاریک است و اتمسفری فوقالعاده خفقانآور دارد. دشمنانی ترسناک که هرکدام طراحی، سیستم مبارزه و استراتژی مخصوص به خود را دارند، در سرتاسر محیط بازی حضور دارند و به دنبال فرصتی برای از بین بردن شما هستند. تجربهی Bloodborne به تمام افرادی که در دنیای دارک سولزها زندگی کردهاند شدیدا پیشنهاد میشود و به هیچ وجه نباید لذت از بین بردن هیولاها در کوچههای تاریک یارنام (Yharnam) را از دست بدهند.
Metal Gear Solid V : Phantom Pain
هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) شاید از طرف بعضی از گیمرها مورد نکوهش قرار بگیرد، اما خیل عظیمی از بازیکنان از او به عنوان نابغه یاد میکنند و او را بابت ساخت سری بازیهای متال گیر (Metal Gear) و به وجود آوردن سبک مخفیکاری ستایش میکنند. بازی Metal Gear Solid V : Phantom Pain آخرین ماجراجویی بازیکنان در قامت شخصیت دوستداشتنی اسنیک (Snake) بود که مورد ستایش منتقدان و طرفداران این سری قرار گرفت. گیمپلی مخفیکاری در اثری که خود خالق این سبک است، بسیار پرجزئیات و عالی است و استفاده از مکانیکهای پرشمار از جمله کمکگرفتن از همراههای مختلف و استتار کردن در یک جعبه! که امضای این سری است، لذت زیادی را به بازیکن میدهد. داستان آخرین بازی از سری متالگیر، دقیقا ۹ ماه پس از به هوش آمدن اسنیک از کما است و حال او باید از بیمارستانی که در آن بستری است فرار کند. آثار هیدئو کوجیما همیشه از داستانی سیاسی و فلسفی، با شخصیت پردازی فوقالعاده برخوردار بودهاند و این اثر نیز از این قائده مستثنی نیست و تجربهی آن به هیچ وجه خالی از لطف نیست.
Dishonored 2
ملکهی جوان کارناکا (Karnaka)، امیلی کالدوین (Emily Kaldwin) با توطئهای توسط خواهر ناتنی مادرش از تخت کنار گذاشته شده و این وظیفهی شماست که او را به تاج و تختی که وارث آن است برگردانید. بازی Dishonored 2 تمام المانهای موفق نسخهی قبلی را به شکلی کاملتر و پرجزئیاتتر در بازی قرار داده است و تجربهای باور نکردنی از یک اثر مخفیکاری را به شما تقدیم میکند. بازی دو شخصیت اصلی دارد که هرکدام از آنها تواناییها قابلیتهای منحصر به فرد خودشان را دارند. در شروع بازی شما حق انتخاب بین امیلی و یا کوروو (Korvo) قهرمان نسخهی قبلی را دارید و تا انتهای بازی نمیتوانید شخصیتتان را عوض کنید. همینمورد ارزش تکرار بازی را بالاتر میبرد و شما را مجبور به حداقل دو بار تجربهی این اثر میکند. در کنار نیروهای دشمن که در گوشه و کنار بازی پرسه میزنند، بیماری واگیر داری در این شهر شیوع پیدا کرده که از یک نوع حشره منتقل میشود و شما در جایجای بازی کندوهای این حشرات را مشاهده میکنید. بازی با نشان دادن این مورد و از طرفی معرفی سیستم آشوب (Chaos) به بازیکنان میفهماند که کشتن افرادی که میتوان از جانشان صرف نظر کرد، میتواند باعث شیوع بیشتر بیماری و در نهایت دنیایی تاریکتر شود. تجربهی بازی Dishonored 2 به تمام افرادی که به مخفیکاریهای پرجزئیات و چالش برانگیز علاقهدارند پیشنهاد میشود.
The Last Of Us
شاهکار استودیو ناتی داگ (Naughty Dog) که در سال ۲۰۱۳ برای پلی استیشن ۳ منتشر شد و توانست نظر بسیار مثبت کاربران و منتقدین را به خود جلب کند، حال به صورت رایگان برای کاربران سرویس PS Now در دسترس است تا قبل از تجربهی نسخهی دوم آن، تجدید خاطرهای با الی (Ellie) و جوئل (Joel) داشته باشند. بازی The Last Of Us از هر نظر بازی فوقالعادهای است. داستانی بسیار احساسی دارد و شخصیتهایش به یاد ماندنی هستند. گیمپلی عالی در سبک ترسناک-بقا که المانهای بقا را به بالانسترین شکل ممکن در خود جای داده است و در نهایت جلوههای بصری و هنری بازی که حتی پس از گذشت هفت سال همچنان میدرخشند و تمام این نکات نشاندهندهی هنر ناتی داگ در ساخت آثار کامل و پولیش خورده است. تجربهی بازی The Last Of Us برای تمام کسانی که آن را تجربه نکردهاند و کسانی که میخواهند نسخهی دوم آن یعنی بازی The Last Of Us Part II را بازی کنند، به شدت پیشنهاد میشود.
Fallout 4
سری بازیهای فالاوت (Fallout) همیشه جزو سردمداران بازیهای نقشآفرینی بودهاند و مکانیکهای این سبک را به بهترین شکل ممکن به بازیکنان ارائه میدادند. نسخهی چهارم این سری نیز چنین رویهای را پیش گرفتهاست و با ارائهی یک گیمپلی جذاب، سیستم ساخت و ساز بسیار پر جزئیات و داستانی زیبا، طرفداران سبک آر-پی-جی را شیفتهی خودش میکند. کوچکترین جزئیات در مکانیزمها و دنیای باز این اثر رعایت شده است؛ از سیستم پر و پیمان ارتقای شخصیت بگیرید تا مراحل فرعی جذاب و درگیر کننده که هرکدام داستانی مختص به خودشان را با روایتی زیبا تعریف میکنند. این اثر شاهکار بتسدا (Bethesda) در نسل هشتم است و با اینکه کمی از حیث فنی لنگ میزند، اما ورود به شهر بوستون (Boston) و درگیر شدن با داستان شخصیتهای مختلف آن، یکی از لذتبخش ترین لحظات و ساعات زندگی شما را رقم میزند.
Red Dead Redemption
راکستار (Rockstar) همیشه به ساخت بازیهای جریانساز معروف بوده است، و بازی Red Dead Redmption هم از این قاعده مستثنی نیست. این بازی تا قبل از انتشار نسخهی دومش، بهترین و کاملترین شبیهساز از غرب وحشی بود و گشت و گذار در جهان بزرگ آن، لذت بسیار زیادی را به بازیکنان منتقل میکرد. اما در کنار گیمپلی، بخشی که بیشترین بار جذابیت این اثر را به دوش میکشد، داستان آن است. حماسهی جان مارستون (John Marston) که در پایان به رستگاری او ختم میشود، یکی از زیباترین داستانهایی است که در تمام زندگی تان تجربه میکنید. از لحاظ بصری بازی Red Dead Redmption در زمان خودش اثری انقلابی بود و به نوعی یک دستاورد بصری محسوب میشد. اما شاید در سال ۲۰۲۰ جلوههای بصری آن چندان دلربا به نظر نرسد و مخاطبین نسل جدید را در اوایل بازی دلزده کند. Red Dead Redemption از آن دست بازی هایی است که مشمول گذر زمان نشدهاست و تجربهی آن به تمامی کسانی که هنوز وارد دنیای آن نشدهاند پیشنهاد میشود.
لازم به ذکر است که برای دریافت اشتراک سرویس PlayStation Now شما نیاز به پرداخت از طریق اکانت PSN خود دارید و باید با اضافهکردن وجه به اکانت خودتان، اقدام به خرید اشتراک سرویس PlayStation Now کنید.
آیا شما از سرویس PlayStation Now استفاده میکنید؟ دیدگاهتان را با تیلنو به اشتراک بگذارید.
منبع : وبسایت Kotaku