بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time به عنوان جدیدترین نسخهی سری، حکم یک برگشت باشکوه را برای این مجموعهی Platformer داشته است. با تیلنو همراه شوید تا جزئیات مختلف این بازی را بررسی کنیم.
در دنیای امروز، بازسازی مجموعههای قدیمی که از محبوبیت بالایی برخوردار هستند، کار به شدت سختی است و هر توسعه دهندهای نمیتواند به راحتی از پس این کار بر بیاید. در چنین موقعیتی، بازی باید به گونهای ساخته شود که علاوه بر داشتن آن حس نوستالوژی و قدیمی، نوآوریهایی را هم به همراه داشته باشد. به عبارتی دیگر، علاوه بر توجه به ریشهها، بازیها باید به گونهای به دست مخاطبان برسند که با توجه به معیارهای روز دنیای بازیهای ویدیویی هم قابل احترام باشند. بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time توانسته تعادل را میان این دو زمینه نگه دارد و علاوه بر منتقل کردن حس کلاسیک مجموعه، ایده و موقعیتهایی را جلوی روی بازیکن بگذارد که حس یک بازی جدید در افکار او شکل بگیرد. هم چنین، بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time مانند نسخههای قدیمی و سه گانهی ابتدایی، با استفاده از مکانیکهای قدیمی و ایدههای به نسبت جدید، مهارت بازیکن در آثار سکو بازی را میسنجد.
همان طور که از اسم اثر و حرف شخصیتهای مختلف پیدا است، بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time داستانی را تعریف میکند که سر و کار زیادی را با سفر در زمان دارد. عنصر تغییر در زمان، موردی است که تمرکز سازندگان در روایت داستان را به خود جلب کرده است و آنها تلاش میکنند با استفاده از این عنصر، داستان خود را تعریف کنند که مانند آن را در مجموعه مشاهده نکردهایم. اقدامات مختلف آنتاگونیستهای قدیمی مجموعه مانند دکتر کورتکس، عامل اصلی مشکلات کرش و کوکو (Coco) در بازی Crash Bandicoot 4 است. دکتر کورتکس پورتال عجیبی را باز میکند که قابلیت ارتباط برقرار کردن با بعدهای دیگر را دارد. این پورتالها، میتوانند در قوانین مختلف زمان و مکان تغییراتی را ایجاد کنند که در حالت طبیعی هیچ خبری از آنها وجود ندارد. در نتیجهی این اتفاق، کرش و کوکو بازهم مجبور میشوند برای نجات دنیا، به دنبال یک ماجراجویی بزرگ بروند. این دو باید پنج ماسک کوانتومی را پیدا کنند تا بتوانند شرایط را به حالت عادی بازگردانند. کلیت بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time مانند نسخههای قدیمی و سه گانهی N. Sane است؛ اما به وجود آمدن برخی از تغییرات کوجک در گیم پلی و میان پردهها، روح تازهای را به روایت داستان داده است. البته داستان در این بازی آن قدرها که به نظر میرسد مهم و جذاب نیست، اما کار خود را به عنوان یک پل ارتباطی میان مراحل مختلف، انجام میدهد. در واقع، داستان بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time آن قدری سرگرم کننده است تا بازیکن را تا لحظات پایانی، منتظر نگه دارد. اما نمیتوان انتظار بزرگتری از آن داشت.
جهان بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time
قابلیت سفر در زمان بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time بازیکن را به مکان و زمانهای مختلفی میبرد که حتی انتظار دیدن آنها را هم ندارید. ممکن است در بخشی از بازی به زمان دایناسورها برگردید و یا در بخشی دیگر، با شهرهای آینده که پر از ماشینهای پرنده هستند برخورد کنید. جالب است بدانید که همهی این مراحل و زمانهای مختلف، رنگ بندی و جلوههای بصری خاص خود را دارند که راه رفتن در مراحل را به کاری لذت بخش تبدیل میکند. این تنوع بصری، به گونهای است که در شروع هر مرحله، احساس میکنید پا به سیارهی جدید گذاشتهاید که همهی جزئیات آن ناآشنا است. یکی از جذابترین این مرحلهها، جهانی به نام Mardi Gras World است. در این مرحله، شما میتوانید بادکنک کرش و اسپایرو، شخصیت اصلی مجموعهای با همین نام، را بر روی آب مشاهده کنید. هم چنین، پریدن از روی شعلههایی نئونی رنگ و رد کردن سکوهای مختلف این مرحله، احساس جالبی دارد که مشابه آن در هیچ اثری جز بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time وجود ندارد. به طور کلی، بازی هیچ گاه شما را از لحاظ بصری ناامید نمیکند و همواره احساسات هر بازیکنی را بر میانگیرد. حرکتهای دوربین هم نقش بسزایی در به تصویر کشیدن زیباییهای بصری بازی دارد و در برخی از مواقع، بازی را از زاویههایی به بازیکن نشان میدهد که زیباترین تصویر ممکن را تداعی میکند.
اما آن چه که در بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time به شدت چشم گیر و درخشان است، منتقل کردن همان حس عجیب و آشنای مجموعه است که بازیکنان بسیاری با آن خاطره دارند. شاید همین حرکت دوربین مانند نسخههای کلاسیک است که باعث به وجود آمدن چنین اتمسفری شده است. زاویهی تصویرنمایی دوربین، در هر مرحله عملکرد متفاوتی دارد و کاری میکند که شما احساس بودن در یک مکان جدید و متفاوت را درک کنید. حرکات مخلف دوربین، باعث میشود که پریدن و رد کردن سکوهای در هر مرحله، نسبت به سکوهای گذشته تازهتر به نظر بیاید. برای مثال، در برخی از مواقع بازی کرش را نشان میدهد که از چپ به سمت راست میدود، این در حالی است که او در یک مرحلهی دیگر به گونهای حرکت میکند که بازیکن احساس میکند در حال فرار کردن از دوربین است. البته همین دوربین، باعث چالش برانگیز شدن پازلها و رد شدن از سکوهای مختلف هم میشود.
بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time هم مانند بازی Crash Badicoot N. Sane Trilogy به شدت سخت و چالش برانگیز است و میتواند در برخی از مواقع بازیکن را به حد عصبانیت برساند. در برخی از مراحلی که باید در آن یک روند طولانی را پشت سرگذاشت، گیم پلی به شدت سخت میشود و شما باید تک تک قدمهای خود را به صورت حساب شدهای بردارید، چرا که ممکن است در هر لحظهای، جان خود را از دست دهید. هم چنین، تغییرات پویایی که در زمینهی گیم پلی و چالشهای بازی به وجود میآید، به صورت مکرر به بازیکن گوش زد میکند که این پازل مانند آن چه که در مرحلهی پیش گذراندهای، نیست. همین مورد، باعث میشود که مراحل کمی سختتر شوند، چرا که پریدن بر روی سکوهای بازی هیچ گونه الگوی خاصی ندارد و در هر مکان جدیدی، متفاوت عمل میکند. همهی این موارد، در پایان باعث میشود که بازی روند حوصله سربری به خود نگیرد و عطش رد کردن مراحل مختلف را در افکار بازیکن نگه دارد.
بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time هر چند تلاش میکند مکانیکهای جدید را به بازیکن معرفی کند، اما هنوز هم همان حال و هوای خاص نسخههای کلاسیک را دارد و تجربهی آن با یک حس نوستالوژی خاص همراه میشود. پنج ماسکی که پیش از این به آنها اشاره کردیم را به یاد دارید؟ این ماسکها علاوه بر اهداف داستانی، مکانیکهای جدیدی را هم وارد بازی میکنند. هنگامی که کرش و کوکو هر پنج ماسک موجود در دنیای بازی را به دست آوردند، میتوانند با استفاده از آنها کارهای خارق العادهای انجام دهند. ماسکها به طور مرتب در سطح مراحل مختلف رویت میشود و بازیکن میتواند با استفاده از آنها به یک سری مهارتهای مختلف و فراطبیعی مانند آرام کردن زمان یا برعکس جاذبهی زمین دست پیدا کند. چهار عدد از این ماسکها، مواردی را به گیم پلی اضافه میکنند که مشابه آن در نسخههای پیشین دیده شده است؛ اما ماسک زمان کمی متفاوت است و حال و هوای خاصی هم دارد. آرام یا متوقف کردن زمان در یک زمان مشخص، میتواند موانع را در یک الگوی مناسب بچیند که بتوان به راحتی از آنها رد شد. البه شاید به کار بردن کلمهی «راحت» برای توصیف رد شدن از موانع بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time درست نباشد. هر چند که آرام کردن زمان میتواند در بیشتر مواقع کارساز باشد، اما قرار نیست اوضاع را به گونهای پیش ببرد که به راحتی بتوان از موانع گذر کرد. هر کدام از چالشهای بازی، الگوهای خاص خود را دارد و بهترین راه یاد گرفتن آنها، آزمون و خطا است. به عبارتی دیگر، رد کردن هر مانعی الگو، روش و پیامدهای خاص خود را دارد که بازیکن باید برای یادگرفتن آنها تلاش کند. البته این روند آن قدرها هم مشکل زا نخواهد شد و با کمی تمرین و تکرار، قابل دستیابی خواهند بود. اما موضوع این جا است که بازیکن با آزمایش و خطا، الگوی رد شدن از موانع همان مرحله را یاد میگیرد و بس.
کرش در هیچ کجای داستان بازی تنها نیست
دنیاهای مختلفی را که بالاتر به آنها اشاره کردیم را به یاد دارید؟ برخی از این مراحل کنترل شخصیتهایی غیر از خود کرش بندیکوت را به بازیکن میدهند. شما میتوانید در طول این مراحل کنترل شخصیتهایی مانند تاوانا (Tawana)، دینگودایل (Dingodile) و دکتر کورتکس را به دست بگیرید که هر کدام قایلبت و ویژگیهای خاص خود را دارند. برای مثال، دکتر کورتکس نمیتواند مانند کرش Double Jump کند یا با چرخش دستهای خود، جعبهها را نابود کند؛ اما او یک اسلحه دارد که میتواند با استفاده از آن، دشمنان خود را به یکی از موانع داخل بازی تبدیل کند و با رد شدن از روی آنها، پیش رود. هم چنین، میتوان گفت که گیم پلی مراحل مختلف با توجه به این مهارتها طراحی شده است و سازندگان سعی کردهاند روند گیم پلی هر ماموریتی را با محوریت مهارت شخصیتهای مختلف پیاده سازی کنند. در ادامهی همین ایده، چالشهای مختلف در هر مرحلهای متفاوت با مکانهای قبلی است و بازیکن باید با استفاده از تواناییهای هر شخصیت، از روی موانع پیش رو در همان مرحله، عبور کند.
علاوه بر کرش، بازیکن میتواند در تک تک مراحل بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time از شخصیت کوکو هم استفاده کند و کنترل او را به دست بگیرد. همین قابلیت انتخاب از میان دو شخصیت، توانسته پازلهایی را به وجود آورد که به هماهنگی عصب و عضلهی دست بازیکن، نیازمند است. در واقع پازلها به گونهای طراحی شدهاند که باید برای حل کردن آنها، بین شخصیتهای مختلف سوییچ کنید و مشکلات را پشت سر گذارید. البته این مکانیک آن طور که باید متعادل سازی نشده است و رد کردن مراحل با با استفاده از دو شخصیت، در برخی از مواقع مشکل زا خواهد شد، چرا که به هماهنگی به شدت دقیقی نیاز دارد. این مشکل بیشتر در کمپین داستانی آفلاین بازی دیده میشود.
بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time به شدت سخت و چالش برانگیز است
بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time اثری با درجه سختی بالایی است و نمی توان این موضوع را انکار کرد. ماهر شدن در گیم پلی بازی به شدت سخت است و به تمرین و تکرار بالایی نیازمند است. البته شاید بتوان گفت که حداقل برای تجربهی نخست، نمیتوان به یک مهارت قابل قبول در گیم پلی بازی رسید؛ همان طور که گفته شد گیم پلی و چالشهای هر مرحله با ماموریتهای قبلی متفاوت است و نمیتوان یک الگوی ثابت از آنها را به دست آورد. هم چنین، بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time به شدت بر روی دقت موارد مختلف اصرار دارد. بیشتر Platformingها و رد شدن از سکوهای مختلف بازی، نیاز به یک روند دکمه زنی به شدت سخت دارند که نباید با اشتباه یا کم دقتی همراه باشد. در بعضی از مواقع، حس خواهید کرد که این بازی به عنوان یک اثر اکشن-ماجراجویی بیش از حد سخت است و رد کردن مراحل مختلف، به یک مشکل اذیت کننده تبدیل میشود. شاید در برخی از چالشهای احساس کنید که بازی بیش از آن چه که باید، از مهارتهای بازیکن انتظار دارد. به عبارتی دیگر، بازی فکر میکند که همهی گیمرها از مهارت بالایی برخوردارند و میتوانند بدون مشکل یا وقفهای خاص از موانع عبور کنند.
شما در طول تجربهی خود، بارها بر روی لبهی زمین قرار میگیرید و به صورت اتفاقی به سمت دره پرت میشوید، آن هم به خاطر یک بیدقتی به شدت جزئی. حال جالب این است که این مرگها نمیتوانند یک الگوی مناسب را جلوی راه بازیکن بگذراند تا او بتواند در سری بعدی، موفق شود. اما به خاطر وجود یک مسئله، بازیکن راضی نمیشود که دستهی خود را کنار بگذارد و کنسول را خاموش کند. هر دفعه که در رد شدن از موانع شکست میخورید، احساس میکنید که فاصلهی کمی با موفقیت داشتهاید و تکرار کردن آن روند، نتیجهای جز پیروزی نخواهد داشت. به عبارتی دیگر، میتوان ادعا کرد که بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time از جذابیت اعتیاد آور خود استفاده میکند تا به یک بازی جالش برانگیز تبدیل شود. در نتیجه، عطش دوباره تلاش کردن به هیچ وجه در دل شما خاموش نمیشود.
آیا جدیدترین ماجراجویی کرش دوست داشتنی ارزش تجربه کردن را دارد؟
جالب است بدایند هنگامی که خط اصلی داستان بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time را به اتمام رساندید، تنها قسمت سطحی و کمی از آن را کشف کردهاید. بازی Crash Bndicoot 4 یک بازی کمال گرا و جاه طلب است. پس از اتمام هر مرحله، بازی با توجه به میوههای جمع شده، جعبههای شکسته و تعداد مرگها، الماس و اسکینهای مختلفی را در اختیار بازیکن قرار میدهد که میتوان در مراحل مختلف از آنها استفاده کرد. هم چنین، هر مرحله دارای حالتی به نام N. Verted است که به مانند یک آینه عمل میکند و همه چیز را برعکس نشان میدهد. همین حالت بصری، باعث میشود که تجربهی دوبارهی ماموریتها، به شکل متفاوتی پیش رود و سختتر یا آسانتر از سری اول به نظر بیاید. این مراحل N. Verted میتواند تفاوت چشم گیر طراحی هر مکان را به تصویر بکشد و بازیکنان را متوجه این خلاقیت به کار رفته کند.
بازی Crash Bandicoot N. Sane Trilogy اثری بود که هدفی جز بازسازی بازیهای کلاسیک نداشت و میخواست تا حد ممکن به ریشهها پایبند بماند. اما تجربهی بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time که یک اثر جدید است هم چنین حسی را به بازیکن منتقل میکند. این بازی ترکیبی از ایدههای جدید و گیم پلی کلاسیک است که حسی مانند بازگشتن به خاطرات خوب گذشته را تداعی میکند. شاید بتوان این گونه گفت که بازیهایی مانند بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time دلیل اصلی بازیکنان برای تجربهی نسخهی جدید مجموعههای قدیمی است.
نمرهی وبسایت Gamespot به بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time:
8
نکات مثبت:
- Platformingهای سریع و چالش برانگیز مجموعهی کرش، در عین معرفی ایدههای جدید
- جلوههاص بصری زیبا و چشم نواز
- افزایش ارزش تکرار مراحل به لطف به دست آوردن الماسها و اسکینها، ماموریتها با زمان محدود و ویژگی N. Verted
نکات منفی:
- احساس عدم رسیدن به الگوهای مشخص هنگام حرکت بر روی لبهی یک سکو، که در برخی از مواقع به مرگهای غیرمنطقی و غیرقابل قبول منتهی میشود
هم چنین اگر قصد دارید به تجربهی این بازی بپردازید، میتوانید به صفحهی خرید بازی Crash Bandicoot 4: It’s About Time مراجعه کنید.
نظر شما در مورد بازی Crash Bandicoot 4: It’s All About Time چیست؟ آیا این بازی موفق شده تجربهای در حد سه گانهی اول را ارائه دهد؟ یا این که در نهایت به یک بازی معمولی تبدیل شده است؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: Gamespot