بازی Elden Ring شانس حفظ و بهبود میراث دارک سولز را دارد و میتواند کاری را که Sekiro: Shadows Die Twice نتوانست به سرانجام برساند را انجام دهد. مسیری که الدن رینگ باید پشت سر بگذارد، مسیر متفاوت و جدیدی است که نمونهی آن را تا به حال در صنعت بازیهای ویدیویی، مشاهده نکردهایم.
بازی Elden Ring قرار است که بالاخره منتشر شود و به دست طرفداران برسد، اما تا آن روز زمان زیادی باقی مانده است و میتوانید اطمینان حاصل کنید که با روز عرضهی این بازی، حداقل یک سال فاصله داریم. از آن جایی که از این بازی فوق العاده مورد انتظار، تنها یک تریلر سینمایی دیدیم، اطلاعات زیادی دستگیرمان نشده و هنوز خبر نداریم که هستهی این بازی، قرار است چگونه واقع شود و کلمهی رستگاری را به عنوان یک بازی، صرف کند.
اما موضوعی که به آن اطمینان داریم، این است که الدن رینگ دلایل بسیاری برای نفس کشیدن دارد و میتواند حرفهای بسیاری در سبک Souls-Borne و RPG بزند. به همین خاطر، استودیو From Software باید از تمام استعداد و پتانسیل خود استفاده کند تا این پروژهی مهم را به پایان برساند و در عین حال، میراث دارک سولز را به گونهای ادامه دهد که به مذاق طرفداران، خوش آید. یکی از راههایی که این استودیو میتواند برای ساخت بازی الدن رینگ انجام دهد، بازگشت به ریشههای مجموعهی Dark Souls و برگداندن آن نقش آفرینی سنگین و متفاوتی است که الهام بخش بسیاری از بازیهای بعد از خود شد. از آن جایی که بازیهای اخیر این استودیوی خوش نام، به شدت از ریشههای خود فاصله گرفته بود، بازی Elden Ring میتواند موقعیتی باشد که استانداردهای بدیع این استودیو را از دوباره تعریف کند و در همین حال، به ریشههای مجموعه بازگردد.
مجموعه بازیهای دارک سولز، امکان شخصی سازی بسیاری را به بازیکن در همهی زمینهها میداد. از نوع انتخاب چهرهی شخصیت خود گرفته تا انتخاب نوع و سبک بازی. درست است که برخی از این شخصی سازیها تاثیر چندانی بر روی روند بازی نداشت و تنها به تغییر ظاهر منتهی میشد، اما از آن طرف مواردی وجود داشت که به شدت بر روی هستهی گیم پلی و داستان بازی تاثیر میگذاشت و باعث میشود که هر سه بازی مجموعه، قابلیت تکرار بالایی را دریافت کند؛ به طوری که تنها با یک بار تمام کردن بازی از آن سیر نشوید و به تجربهی دوباره و دوبارهی آنها بپردازید.
اما موردی که در این میان وجود داشت، این بود که اگر هر بازیکنی در طی روند بازی پیش میرفت و به قولی حرفهای میشد، شخصی سازیهای مختلف معنی خود را از دست میداد و دیگر تاثیر خاصی بر روی روند بازی نمیگذاشت. بازی Elden Ring میتواند علاوه بر حفظ کردن این تنوع شخصی سازی، آن را بهبود ببخشد و به بازیکن آزادای کاملی را برای انتخاب سبک بازی خود بدهد؛ و این آزادای عمل به گونهای پیش رود که حتی بازیکنان حرفهای و آب دیده هم به آنها نیم نگاهی بکنند و برای آنها ارزش قائل شوند. به عبارتی دیگر، آیتمهای مختلف بازی باید به گونهای ساخته شود که تفاوت بسیاری را با هم تجربه کنند و این حس را به بازیکن ندهند که هیچ فرقی با هم ندارند. البته که باید در زمینهی شخصی سازی نوآوریهایی به وجود آید که آن را از سایر بازیهای این استودیو جدا کند و به بازیکن اجازه ندهد که آن را یک کپی بیروح از دارک سولز، بداند.
حفظ ساختار مجموعهی dark Souls
مجموعه بازیهای دارک سولز طیف عظیمی از Armorها و اسلحههای متفاوت داشت که حتی یاد گیری اسم همهی آنها هم، زمان زیادی را میطلبید. این مورد با آزادای عمل بسیار در زمینهی ساخت شخصیت عجین میشد و به بازیکن اجازه میداد که هر چه میخواهد را تجربه کند. این آزادای عمل در حدی زیاد بود که برخی از طرفدارن از این موارد استفاده میکردند تا یک Cosplay جدید از سایر مجموعهها و دنیاها، درست کنند.
علاوه بر آزادای بسیار در انتخاب ظاهر شخصیت، بازیهای Dark Souls آزدای بسیاری در زمنیهی Level-Up و ارتقای سطح شخصیت داشت که حس بینهایت بودن را به بازیکن القا میکرد. به عبارتی دیگر هنگامی که شما میخواستید در HUB بازی شخصیت خود را ارتقاء دهید، هیچگونه محدودیتی مانند بازیهای RPG دیگر نداشتید و آزاد بودید که هر گونه که دوست دارید، پیش بروید.
در ابتدای بازی، شما کلاس شخصیت خود را انتخاب میکنید که هر کدام از آنها ویژگیهای و آمار منحصر به فردی دارند. اما با پیش روی در روند بازی، میتوانید که شخصیت خود را به گونهای که خواستید ارتقاء دهید. برای مثال، اگر در ابتدای بازی کلاس جادوگر را انتخاب میکردید، میتوانستید با پیش روی در روند بازی، شخصیت خود را به یک شوالیهی قدرتمند که نبردهای نزدیک را ترجیح میدهد، تبدیل کنید. البته، در یک سری از بازیهای خاص از آثار استودیو Fromsoftware، اجازهی Reset کردن کامل شخصیت و شخصی سازی آن از ابتدا وجود داشت. این قابلیت برای آن دسته از بازیکنانی بود که میخواستند در اواسط بازی، کلاس شخصیت خود را تغییر دهند و به طور کلی، راه و روند بازی خود را متحول کنند.
مکانیکهایی که دربارهی آنها صحبت کردیم، به بازیکنان اجازه میداد که سبک بازی خود را انتخاب کنند که بتوانند هر چه راحتتر، به سلاخی دشمنان بپردازند. البته در این میان بعضیها هم وجود داشتند که ترجیح میدادند با بیرون آمدن از حریم امن خود و انتخاب یک سبک متفاوت، بازی را برای خود چالش برانگیرتر کنند و آدرنالین ترشح شده را به نهایت برسانند.
هم چنین، مجموعه بازیهای Dark Souls به بازیکن اجازه میداد که سبکهای مختلف را با هم ترکیب کند و خود را به چند اسلحه و جادوی مختصر، محدود نکند. برای مثال، اگر شما کلاس Knight را انتخاب میکردید و اکثریت با شمشیر و سپر به حساب دشمنان میرسیدید، میتوانستید این قابلیتهای فیزیکی را با جادوی سیاه ادغام کنید و به یک شوالیه-جادوگر قدرتمند تبدیل شوید. به عبارتی دیگر میتوانستید که چند مفهوم و سبک بازی مختلف را با هم ترکیب کنید و از آنها علیه دشمنان خود، استفاده کنید.
بر کسی پوشیده نیست که مجموعه بازیهای دارک سولز، آثار مهارت محوری (Skill Based) بودند، مهارت بازیکن تاثیر به سزایی در روند بازی میگذاشت. این مورد در کنار آزادی عمل در انتخاب اسلحه و زرههای مختلف، باعث میشد که عناصر نقش آفرینی بازی بیشتر از هر زمانی، به چشم بیاید و بازی آن حال و هوای RPG گونهی خود را، حفظ کند. این آزادای عمل بالا و باوردنکردنی، جزئی از دلایل بینهایتی است که مجموعه بازیهای دارک سولز، به چنین محبوبیتی رسیدند و باعث شدند که استودیو Fromsoftware به فکر ساخت نسخهی جدید، بیافتد. هم چنین، آزادی عمل در امر شخصی سازی در طول هر بازی نسبت به نسخهی قدیمیتر، عمیقتر و تاثیر گذارتر میشد. بنابراین، انتظار میرود که بازی Elden Ring نه تنها این آزادی عمل را حفط کند، بلکه به ارتقا و بیشتر کردن آن نیز، بیندیشد.
بازی Elden Ring در مقایسه با بازی Sekiro: Shadows Die Twice
بر خلاف حرفهایی که زده شد، بازی Sekiro Shadows Die Twice، جدیدترین بازی استودیو fromsoftware، آزادی عملی حتی نزدیک به مجموعهی دارک سولز را هم فراهم نمکرد و نمیتوان نام یک Souls-Borne اصیل و واقعی را بر روی آن گذاشت. البته این بدان معنی نیست که بازی Sekiro، اثر بدی است. شاید این بازی یکی از بهترینهای دههی پیش بود و حتی عنوان بهترین بازی سال را هم تصاحب کرد، اما شخصی سازی به هیچ وجه جزء الویتهای بازی نیست و سازنده کوچکترین تلاشی برای اضافه کردن این مورد بازی بازی خود، نمیکند.
سکیرو حتی اجازهی ساخت شخصیت را به بازیکن نمیداد و یک پروتاگونیست مشخص را برای طرفداران تدارک دیده بود. البته این مورد بدون شک به ارزشهای روایت داستان بازی اضافه میکند. اما به هر حال، این موردی بود که به مذاق برخی از طرفدارن خوش نیامد و باعث شد که سکیرو مخالفانی هم پیدا کند.
به عبارتی دیگر، عناصر نقش آفرینی و شخصی سازی جایی در فلسفههای سکیرو نداشتند و همین دلیل باعث شد که اثر متفاوتی با یک دارک سولز یا یک Bloodborne جدید، ببینیم. در واقع بازی sekiro Shadows Die Twice، از ابتدا قصد داشت رویکرد متفاوتی با سایر بازیهای Fromsoftware را به وجود آورد. همین دلایل، باعث شد که سکیرو برچسب یک بازی نقش آفرینی را به خود نبیند و آن روح اصیل دارک سولز را از دست بدهد. حال بازی Elden Ring فرصت به شدت مناسبی است تا فرامسافتور را به روزهای اوج قبل از سکیرو باگرداند و حتی به گونهای، اثر بهتری را از سولزهای کلاسیک، توسعه دهد. در این صورت، الدن رینگ نه تنها میراث سولز را نگه میدارد، بلکه باعث میشود با یک بازی کامل و درجه یک روبرو شویم.
درجهی سختی بازی Elden Ring
سختی و دشوار بودن روند بازیهای سولز، موردی است که به یکی از دلایل محبوب بودن آن تبدیل شد. بسیاری از طرفداران عاشق همین سختی استاندارد بازی بودند که گیمر را اذیت نمیکرد، بلکه او را تنها به چالش میکشید. فاصلهی بین دو Bonefire مسیر سختی را پیش روی بازیکن قرار میداد و با قرار دادن دشمنان سرسخت و بیرحم، یک درجهی سختی محسوس و شیرینی را به رگهای بازی تزریق میکرد. اما متاسفانه این روند در بازی Sekiro: Shadows Die Twice به نحو دیگری رقم خورد. ممکن است که برخی از گیمرها با این رویکرد سکیرو کنار بیایند و حتی عاشق آن شوند، اما آن دسته از طرفدارانی که عاشق سولز بودند و انتظار یک دارک سولز جدید را داشتند، ناامید شدند.
سکیرو درست برخلاف سری سولز، این سختی را تنها به Boss Fightهای بازی خلاصه کرده بود و تنها چالش بازی همین باسها بودند. اما دو مشکل در این میان وجود داشت.
- در حین طی کردن یک مسیر مشخص، شما با دشمنان سرسختی روبرو نخواهید شد و به راحتی میتوانید آنها را کشته و به سمت جلو پیش بروید. البته این مورد بر تمامی بخشهای بازی صدق نمیکند و تنها در یک سری موقعیتهای مشخص، ممکن است که به یک دشمن سرسخت بر بخورید.
- اکثر چالش و سختی بازی، در همین باس فایتها خلاصه میشود. در واقع، این باس فایتها بیش از حد سخت می شوند و شاید در مورادی به عصبانیت بازیکن منتهی شوند. آسانترین باسهای سکیرو، از قویترین باسهای سولز، چالش بانگیزتر بودند.
البته که این دو مورد را نمیتوان یک مشکل همه گیر دانست، چرا که موضوعی است که به سلیقهی یک گیمر مربوط میشود و ممکن است که طرفداران خاص خود را جلب کند. اما به هر حال، در سکیرو خبری از آن سختی شیرین دارک سولز نبود. بنابراین، امیدواریم که بازی Elden Ring چنین کاری را تکرار نکند و سختی بازی را به محیط معمولی بازی نیز بازگرداند و تمامی چالش بازی، به باس فایتها خلاصه نشود.
البته با توجه به اطلاعات منتشر شده از بازی، با یک اثر نقش آفرینی روبرو هستیم و به احتمال زیاد الدن رینگ قرار است بیشتر شبیه یک سولز شود تا شبیه به ادامهی معنوی سکیرو. الدن رینگ، میتواند تمامی آموختههای هیدتاکا میازاکی و تیمش را در این چند سال، دور هم جمع کند و به یک بازی درجه یک و فراموش نشدنی تبدیل شود.
البته این مورد را هم باید در نظر بگیریم که هنوز اطلاعات قابل توجهی از بازی Elden Ring در دسترس نیست و هنوز نمیدانیم که این بازی، چه رویکردی را در نظر دارد. اما بازگشت به ریشههای دارک سولز و بازگرداندن آن نقش آفرینی سنگین در محیطهای سرد و بیروح سولز مانند، موردی است که میتواند طرفدارن قدیمیتر را به خود جلب کند. اما متاسفانه، هیچ فردی هنوز اطلاعات جامعی از بازی ندارد، اما امیدوار هستیم که در مراسم Gamescom نمایش جدیدی از بازی مورد نظر را مشاهده کنیم، هر چند که این مورد، آرزویی بیش نیست و بعید است در چند ماه آینده، نمایش کاملی از این بازی ببینیم و صبر تنها کاری است که طرفداران بازی قادر به انجام آن هستند.
در پایان اگر علاقه دارید پیش از معرفی و نمایشهای بازی Elden Ring با سایر بازیهای Fromsoftware آشنا شوید، میتوانید به صفحهی خرید بازی Sekiro: Shadows Die Twice و یا صفحهی خرید بازی Bloodborne بروید.
هم چنین اگر قصد دارید که با تمام اطلاعات منتشر شده از الدن رینگ بیشتر آشنا شوید، با کلیک بر روی لینک به مقالهی مورد نظر مراجعه کنید.
نظر شما دربارهی بازی Elden Ring چیست؟ آیا سازندهی این اثر موفق خواهد شد که موفقیتهای سابق خود را تکرا کند؟ یا به یک شکست تبدیل خواهد شد؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: Gamerant