فروشگاه سرگرمی تیلنو دارای یک دسته از بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 است که علاوه بر داشتن قیمت مناسب، میتوانند تجربهی سرگرم کنندهای را برای هر بازیکنی به وجود آورند. اگر میخواهید با این بازیهای بیشتر آشنا شوید، به هیچوجه ادامهی این مقاله را از دست ندهید.
به علت برخی از مشکلات اقتصادی، دیگر تهیه و تجربهی دیسکهای بازی به صورت پلمپ بسیار سخت شده است و خرید آنها برای هر کسی مقدور نیست. هم چنین، با بالا رفتن قیمت دلار خرید دیجیتالی بازیها هم بیش از پیش سخت شده است و افراد معدودی وجود دارند که میتوانند بازیها را پیش خرید کنند و از امتیازات این کار، بهره ببرند. از طرفی دیگر، خرید اکانتهای هکی و اشتراکی، با این که قیمت بسیار پایینی دارند، اما به هیچ وجه از سمت سونی قانونی شناخته نمیشود و این شرکت به محض متوجه شدن ماجرا، اقدام به قفل کردن بازیهای کاربر متخلف و در برخی مواقع، به قفل کردن کنسول، میکند.
اما در میان گرانیهای حاکم بر جامعه و بالا رفتن قیمت دلار، هنوز هم یک روش برای خرید ارزان قیمتتر بازیها وجود دارد که نه تنها از نظر شرکتها قاونی است، بلکه از لحاظ محتوا هیچ فرقی با یک دیسک جدید و پلمپ نمیکند. خرید بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 روشی است که میتواند از پرداختن این هزینههای سنگین جلوگیری کند و به بازیکنان ایرانی اجازه دهد تا ساعات بیشتری را در دنیای بازیهای ویدیویی، بگذرانند. در همین جهت، مجموعهی تیلنو یک گروه از بازیهای کارکرده را تدارک دیده تا بتواند آنها را با قیمت مناسب، به دست افراد متقاضی برساند.
قبل از اشاره به هر نکتهای، اگر میخواهید با لیست آثار دسته دوم فرشوگاه تیلنو آشنا شوید، میتوانید به مطالعهی بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 با قیمتی مقرون به صرفه (بخش اول) بپردازید. در واقع، این مقاله هم ادامهی مستقیمی بر مطلب ذکر شده است.
بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4
بازی Rage 2 Steelbook Edition
در ادامه سیاست توسعهی بازیهای شوتر اول شخص توسط شرکت Bethesda، بازی Rage 2 هم به دست ساخت سپرده شد تا شاید بتواند موفقیت بازیهایی مانند Doom و Wolfenstein را تکرار کند و بتواند یک داستان جذاب را در کنار یک گیم پلی خشن و دلربا را ارائه دهد. وظیفهی توسعهی این بازی به Avalanche Studios سپرده شد که پیش از این، بازیهای جهان باز دیگری مانند Mad Max و Just Cause را منتشر کرده بود. البته اولانچ تنها توسعه دهندهی این بازی نبود و Bethesda برای این که بتواند از گان پلی این بازی مطمئن شود، استودیو ID Software را هم وارد ساخت این پروژه کرد. بازی Rage 2 شاید نتواند داستانی مانند مجموعه بازیهای ولفنشتاین را تعریف کند یا تجربهی کشتن شیاطین را در بازی Doom تکرار کند، اما میتواند یک بازی شوتر اول شخص خشن را برای بازیکن به ارمغان آورد که بتواند در دنیای پسا آخرالزمانی بازی، تا ساعتها سرگرم شود.
بازی Rage 2 در دنیایی جریان دارد که تا به حال مانند آن را مشاهده نکردهایم و شاید تنها اثری که توانست دنیایی مانند بازی rage 2 را ارائه دهد، نسخهی اول همین مجموعه بود. حال شاید برای شما سوال پیش بیاید که چرا این بازی دنیای متفاوتی دارد؟ اگر اخبار و رویدادهای بازیهای ویدیویی را تجربه کرده باشید، با بازیهای آخرالزمانی و پسا آخرالزمانی بسیاری روبرو شدهاید. اکثر آنها در دنیایی جریان دارند که پس از حملهی زامبیها، حملات اتمی، هجوم بیگانههای فضایی و… به یک محیط ناامن برای زندگی تبدیل شدهاند و شخصیت اصلی بازی در تمامی طول داستان باید سعی کند که با مصائب مختلف دست و پنجه نرم کند و برای زنده ماندن نهایت تلاش خود را به کار گیرد. اما بازی Rage 2 با آن چه که دیدهاید متفاوت است. داستان از این قرار است که یک شهاب سنگ به شدت بزرگ، با سیارهی زمین برخورد داشته است و به دلیل آلودگیها و پلشتیهایی که با خود آورده، زمین را به جای متفاوتی تبدیل کرده و دیگر خبر از آن سیارهای که میشناختیم نیست. در ادامه، نژادها و موجودات جدید و عجیبی در زمین به وجود آمده است که باعث شده یک حالت فانتزی هم به این بازی اضافه شود.
در واقع، سازندگان کاری کردهاند که داستان و جهان بازی بتواند گیم پلی دیوانه وار و بسیار خشن آن را توجیه کند. به عبارتی دیگر، داستان میگوید که در ادامهی برخورد آن شهاب سنگ، مردم کمی از عقل سلیم خود فاصله گرفتهاند و به مرز جنون رسیدهاند. هم چنین، وجود موجودات و نژادهای جدید باعث شده که این جنون انگیز بودن بازی افزایش پیدا کند تا سیستم مبارزهی خشنی در این میان، به وجود آید. شما در بازی rage 2 میتوانید با اسلحهی خود به سلاخی دشمنان بپردازید و از قابلیتها و مهارتهای خاص شخصیت خود، برای تنوع دادن به بازی استفاده کنید.
هم چنین، لازم به ذکر است که فروشگاه تیلنو، نسخهی استیل بوک این بازی را در اختیار دارد و شما میتواند بازی Rage 2 Steelbokk Edition را در قالب بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 خریداری کنید.
بازی Call of Duty: Black Ops 4
مجموعه بازیهای Call of Duty چند سالی بود که از نقطهی اوج خود فاصله میگرفتند و روز به روز، بیشتر افت میکردند. این روند نزولی از بازی Call of Duty: Advanced Warfare شروع شد و در بازی Infinite Warfare به اوج خود رسید. در واقع، یکی از ایراداتی که بر این بازیها گرفته میشد، این بود که اکتیویژن سعی داشت یک بخش داستانی نه چندان با کیفیت را در قابل بازی خود قرار دهد. شاید برخی از بازیکنان با این کار موافق بودند و اعتقاد داشتند که وجود یک بخش داستانی به نفع سری است. اما متاسفانه این کمپینهای داستانی نه تنها جذاب نبودند، بلکه باعث میشدند کلی از انرژی و بودجهی ساخت قسمت چندنفرهی نسخههای مختلف هم صرف این بخش نه چندان جذاب شود. الیته هیچ کس از یک داستان جذاب و درگیر کننده بدش نمیآید، اما هنگامی که وجود این بخش میتواند به پیکر کلی بازی ضرر بزند، وجود آن چندان با عقل جور در نمیآید.
در نهایت اوضاع به گونهای پیش رفت که اکتیویژن نتیجه گرفت که اگر یک سال بخش داستانی در مجموعهی ندای وظیفه نباشد، ضرضری به این سری نخواهد زد و باز هم میتواند به یک بازی سرگرم کننده و یک کال آو دیتوتی تمام عیار تبدیل شود. بنابراین، بازی Call of Duty: Black Ops 4 فاقد یک بخش داستانی نه چندان جذاب شد و تصمیم گرفت که به یک بازی چندنفرهی فوق العاده و پر از محتواهای ریز و درشت تبدیل شود. شاید بازی call of Duty: Black Ops 4 نتوانست در خاطرهها بماند و همین حالا هم به یک بازی فراموش شده تبدیل شده است، اما تجربهی بخش چند نفرهی آن خالی از لطف نیست و میتواند یک بازیکن را تا ساعتها سرگرم کند. نتیجهی حذف بخش داستانی، این شد که قسمت چندنفرهی بازی ارتقاء یافت و به یکی از بهترینها در مجموعه تبدیل شد. نتیجه، به اثری تبدیل شد که از لحاط میانگین نمرهی منتقدان، یکی از بهترین نسخههای مجموعه در چند سال اخیر است.
استودیو Treyarch موفق شد بخش چندفره یا Multiplayer بازی را در متعادلترین حالت ممکن توسعه دهد و کاری کند با این که حدود دو سال از انتشار بازی میگذرد، سرورها شلوغ باقی بماند و بازیکنها هنوز به تجربهی این بازی بپردازند. هم چنین، لازم به ذکر است که بازی Call of Duty: Black Ops 4 در لیست بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 مجموعهی تیلنو قرار دارد.
بازی The Last Guardian
بازی The Last Guardian، جدیدترین بازی ساخته شده به دست فومیتو اوئدا، جزء آن دسته از بازیهایی است که روند توسعهی آنها تا بیش از ده سال طول کشید. این بازی از زمان معرفی خود، به عنوان یک بازی متفاوت و کالت شناخته میشد و طرفداران خاص خود را داشت. این بازی، قصد دارد یک داستان احساسی را در قالب یک بازی ویدیویی ارائه دهد و این روند در حالی باشد که کمترین دیالوگ ممکن در حین میان پردههای بازی جا به جا شود. داستان بازی در مورد یک پسربچه و یک موجود عجیب و غریب مانند ترکیب سگ و عقاب است که تریکو نام دارد. پسرک هنگامی که از خواب بلند میشود، این موجود عجیب را میبیند و تلاش میکند با درآوردن یک شئ تیز که به پای آن موجود فرو رفته بود، رابطهی دوستانهی خود را شروع کند. همین موضوع، باعث شد که یک رابطهی عاطفی میان این دو به وجود آید و آنها حاضر شوند هر کاری را برای حفظ جان دیگری انجام دهند.
روایت داستان این بازی مانند سایر آثاری که تجربه کردهاید نیست. در واقع، بازی The Last Guardian قصد دارد داستان و اهداف خود را با استفاده از محیط زیبای بازی روایت کند و معماری قلعهای که پسرک و موجود در آن گیر افتادهاند را به گونهای پیاده کند که معماری بازی بتواند نمادهای بازی را به یک گیمر منتقل کند. «آخرین نگهبان» اثر خاصی است و سعی میکند که از ابتدا تا انتهای روند خود، بر هیچ پایهای از قوانین بازیهای ویدیویی استوار نباشد. در واقع گیم پلی بازی قرار نیست که یک اکشن سوم شخص یا معماهای آنچارتدی را جلوی روی بازیکن قرار دهد، بلکه «آخرین نگهبان» سعی میکند بیشتر چالش پازلهای درون بازی را، بر پایهی روند افزایشی ارتباط همان موجود عجیب و غریب و پسرک بنا کند. به عبارتی دیگر اوئدا، که سایقهی ساخت بازیهایی مانند ICO و Shadow of Colossus را در کارنامه دارد، بازیکن را مجبور میکند که الگوهای رفتاری تریکو را یاد بگیرد و با شناخت بیشتر رفتارهای او، راههای جدید را برای رد کردن پازلها پیدا کند.
داستان بازی The Last Guardian هم مانند گیم پلی آن بدیع و ناشناخته است و هر کسی میتواند برداشت خود را از مفاهیم مختلف بازی بگیرد. به عبارتی دیگر، از آن جایی که این بازی داستان خود را در کالبد نوشتارها و میان پردههای بازی به گیمر منتقل نمیکند، هر کسی میتواند برداشت خاص خود را داشته باشد؛ چرا که روایت به هیچ وجه سر راست نیست. البته وجود یک پایان بندی احساسی و متفاوت به آن چه که انظارش را دارید، باعث میشود که در پایانیترین لحظات بازی به جواب بسیاری از علامت سوالها دست پیدا کنید.
بازی Infanous Second Son
آخرین بازی استودیو Sucker Punch، اثری از سازندگان بازی Ghost of Tsushima، به طور رسمی اولین بازی انحصاری پلی استیشن 4 بود که تواسنت در حد و حدود یک بازی AAA و بلاک باستری عمل کند. Infamous Scond Son هم چنین آخرین بازی این مجموعه است و هنوز و با گذشت حدود هفت سال، خبری از نسخهی جدید آن نیست و طرفدارن بسیاری هنوز منتظر معرفی یک قسمت جدید از این مجموعهی محبوب و قدیمی پلی استیشن هستند. داستان این بازی در مورد شخصیتی به نام دلسن رو است که ناخواسته و هنگام فرار کردن از دست پلیس، ناگهان قدرتهای ماورایی پیدا میکند و پس از آن، برای فرار کردن از شهر مادریاش و پیدا کردن منبع این قدرتها، وارد کلان شهر سیاتل میشود.
دلسن پس از ورود به سیاتل، متوجه حضور یک گروه افراطی میشود که قصد دارند افراد دیگری را که مانند او قدرتهای ابرقهرمانی دارند، جمع کنند و با استفاده از آنها به اهداف شوم خود ادامه دهند. از این پس به بعد، دلسن تلاش میکند با انجام دادن ماموریتهای مختلف، به تمامی رمز و رازهای بازی پی ببرد. البته که داستان به هیچ وجه این قدر سر راست نیست و دارای روایت به نسبت پیچیده و درگیر کنندهای است. هم چنین، جالب است بدانید که وظیفهی اجرای دلسن رو را، تروی بیکر که معمولا او را به خاطر اجرای شخصیت جوئل میشناسند، بر عهده داشته است. بیکر به خوبی توانست تا از چالشهای اجرای این شخصیت برآید و آن حالت سرزنده و شوخ طبعیاش را تمام و کمال به مخاطب خود وارد کند.
بازی Infamous Second Son در زمان خود از گرافیک فنی فوق العادهای برخوردا بود و به عنوان یکی از نمادهای پلی استیشن 4 شناخته میشد. البته این ویژگیهای بصری تنها در موارد ظاهری خلاصه نمیشدند و استودیو Sucker Punch با استفاده از قدرت پلی استیشن 4، موفق شد یکی از پویاترین و زیباترین دنیاهای نسل هشتم کنسولهای خانگی را خلق کند.
در زمان انتشار اولیهی این بازی، برخی از منتقدان از تکراری شدن روند گیم پلی این بازی شکایت کرده بودند، اما جالب است بدانید که با پیش روی در روند بازی و رسیدن به میانههای آن، خیلی کم پیش میآید که چنین حسی به شما دست دهد و توسعه دهندگان با اضافه کردن برخی از مهارتهای جدید، یک تنوع نسبی را به گیم پلی اضافه کنند. هم چنین، همان طور که اشاره شد، دلسن در ابتدای بازی به یک سری از قدرتهای ماورائی و ابرانسانی دست پیدا میکند. اما قدرتهای موجود در این بازی به همان چه که در اول بازی مشاهده می کنید خلاصه نمیشود و نیروهای جدید دیگری هم راه خود را به جریان بازی پیدا میکنند. در کل، بازی Infamous Second Son شاید بازی چندان عمیق و سطح بالایی نباشد، اما تجربهی آن حدود ۲۰-۲۵ ساعت بازیکن را سرگرم میکند و باعث میشود که لحظات فانی برای همهی مخاطبها به وجود آید. البته این لحظات سرگرم کننده به لطف اجرای تروی بیکر بیش از پیش جلوه گر میشود و لطیفههای او، میتواند شما را به لبخند زدن مجبور کند. البته این مورد زمانی اتفاق میاقتد که شما یک تسلط نسبی به زبان انگلیسی داشته باشید؛ چرا که اکثر کمدیها دلسن در لحظه و با حرفهای او به وجود میآید.
بازی Final Fantasy XV
برخلاف سایر مجموعه بازیهای قدیمی، نسخههای مجموعهی فاینال فانتزی هنوز هم به صورت مرتب منتشر میشوند و طرفدارن این سری را آن قدرها هم منتظر نگه نمیدارند. برای پی بردن به این موضوع، کافی است به بازیهای منتشر شده از این مجموعه در چند سال اخیر توجه کنید. سال ۲۰۱۶ میلادی، سالی بود که میزبان بازی Final Fantasy XV شد و اگر بخواهیم با توجه به آمار و ارقام فروش این موضوع را قضاوت کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که این بازی در بهترین موقعیت ممکن در بازارهای جهانی عرضه شده است. این پایان کار فاینال فانتزی نبود و بازی Final Fantasy 7 Remake که نسخهی بازسازی شمارهی هفتم این مجموعه بود، در اوایل سال ۲۰۲۰ منتشر شد و توانست نام خود را به عنوان یکی از نامزدهای اصلی بهترین بازی سال ثبت کند. هم چنین، جدیدترین نسخهی این مجموعه، یعنی بازی Final Fantasy XVI در مراسم رونمایی از قیمت پلی استیشن 5، معرفی شد و طرفدارن انبوه این مجموعه را، بیش از هر موقعی هیجان زده کرد.
شاید بتوان بازی Final Fantasy XV را پایه گذار و شروع کنندهی موفقیتهای این سری در دنیای بازیهای ویدیویی مدرن دانست. اثری که موفق شد مبارزات نوبتی را در کنار یک گیم پلی همزمان قرار دهد و به گونهای یک سبک جالب را برای خود ثبت کند. هم چنین، فاینال فانتزی پانزده توانست یکی از مشکلاتی که همیشه گریبان گیر بازیهای نقش آفرینی ژاپنی بود را رفع کند. این اثر موفق شد که چهار شخصیت را به طور همزمان در روند گیم پلی قرار دهد و از هر چهارتای آنها هم نهایت استفاده را ببرد. این در حالی بود که کمتر شاهد یک نقش آفرینی ژاپنی بودیم که بتواند چهار شخصیت مختلف با نیروهای متفاوت را در دل مبارزات قرار دهد.
داستان بازی Final Fantasy XV هم در مورد یک شاهزاده به نام ناکتیس است که برای کسب تجربهی بیشتر با دوستان خود به دنبال یک سفر و ماجراجویی بزرگ میرود. دوستان او شخصیت های پرومپتو، ایگنیس و گلادیولوس نام دارند و در واقع همان کسانی هستند که شما میتوانید کنترل آنها را در طی مبارزات به دست بگیرید. استودیو Square Enix، در طی این بازی نهایت سعی خود را به کار گرفته است تا بتواند آن حس رفاقت و نزدیکی ناکتیس و دوستانش را به تصویر بکشد و تا بازیکن بتواند اتباط خوبی با تک تک شخصیتهای گروه برقرار کند. هم چنین، اخلاقیات این چهار شخصیت، به گونهای است که هر کدام به عنوان مکمل دیگری شناخته میشوند و علاوه بر داشتن مهارتهای متففاوت جنگی، خلقیات و رفتار خاص خود را هم دارند. برای مثال، ایگنیس حالت مغز متفکر و آدم منطقی گروه را دارد و به عنوان یک آشپز و راهنمای به تمام عیار، گروه خود را پشتیبانی میکند. گلادیولوس هم شخصیت جدی و قوی هیکل گروه است که اخلاق تندتری نسبت به بقیه دارد و آرام نگه داشتن او، در تک تک لحظات بازی کار سختی است، اما او مهارتهای بسیاری در جنگهای تن به تن دارد و میتواند با زور بازوهای خود هر دشمنی را از پا درآورد. پرومپتو هم به عنوان شخصیت شوخ طبع و بهترین دوست ناکتیس، سعی میکند حتی در بدترین شرایط هم یک لبخند کوچک را بر روی لب دوستانش بیاورد.
همان طور که گفته شد، این سه شخصیت همراه شاهزادهی خود، یک گروه به تمام عیار را تشکیل دادهاند و با کمک یکدیگر، تک تک دشمنان خود را از پا در میارود. همین حس رفاقت، کاری میکند که شما با همهی شخصیتهای بازی ارتباط برقرار کنید و به محض زمین گذاشتن دسته، دلتنگ آنها شوید. تازه این تنها جذابیت داستانی بازی Final Fantasy XV نیست و تقریبا از اواسط بازی به بعد، شاهد یک بازی متفاوت خواهید بود که دیگر آن محیط شاد و نشاط آور را ندارد و داستان کمی به سیاهی میکشد. اما بسیاری اعتقاد دارند بازی از آن جایی که شروع به روایت داستان جدی خود میکند، تازه میتواند استعدادهای درونی خود را شکوفا کند و بازیکن را جلوی نمایشگر میخکوب کند و اجازهی پلک زدن را از او میگیرد. بازی Final Fantasy 15 جزء لیست بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 است که میتوانید با مراجعه به صفحهی خرید، به تجربهی آن بپردازید.
بازی Middle-Earth: Shadow of Mordor
اقتباس کردن از مجموعه کتابهای ارباب حلقهها، نوشتهی جی. آر. آر تاکین، به هیچ وجه کار سادهای نیست و نمیتوان بدون یک برنامهی مستحکم، به سراغ ساخت یک اقتباس از این دنیای پرجزئیات رفت. دلیل این موضوع، این است که پیتر جکسن، در ابتدای قرن ۲۱ موفق شد بهترین اقتباسی را که یک فیلم سینمایی میتواند انجام دهد را، پیاده سازد. سه گانهی تاریخی ارباب حلقهها به قدری کامل بود که جتی خود جکسون هم نتوانست در ادامه، فیلمی از این دنیا بسازد که موفق شود با استانداردهای این سه گانه رقابت کند. اما در این میان، استودیو Monolith جسارت این کار را پیدا کرد و یک بازی ویدیویی جدید را با محوریت سرزمین میانه درست کرد.
بازی Shadow of Mordor یک بازی اکشن سوم شخص و جهان باز است و داستان جنگجویی به نام تالیون را تعریف میکند که زن و بچهی خود را در اثر حملهی ارکهای موردور که توسط سائرون فرستاده شدهاند، از دست داده است. زمان رخ دادن وقایع این بازی جایی در میان سه گانهی هابیت و سه گانهی ارباب حلقهها است. به عبارتی دیگر، داستان هابیت حدود ۷۰ سال پیش از رخ دادن داستانهای سه گانهی ارباب حلقهها است و داستان بازی Shadow of Mordor هم در میان این دو سه گانهی سینمایی قرار میگیرد و همواره، گوشه چشمهایی هم به فیلمهای ارباب حلقهها میکند.
اگر به تجربهی بازیهای بتمن استودیو Rocksteady پرداختهاید، به احتمال زیاد با روند مبارزات و گیم پلی آن آشنایی لازم را دارید. این بازی برای اولین بار توانست یک مکانیک مبارزه را برای بازیهای ابرقهرمانی درست کند و الهام بخش بسیاری از بازیهای پس از خود شود. بازی Shadow of Mordor هم از همین رویه استفاده کرد و اکثر مکانیکهای خود را از سه گانهی استودیو راک استدی کپی کرد. شاید اگر ناشر هر دو بازی یکی نبود، راک استدی از این کپی آشکار در مراجع قضایی شکایت میکرد. به هر حال چنین اتفاقی رخ نداد و بازی Shadow of Mordor در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و جوایز بسیاری را هم دریافت کرد. به عبارتی دیگر، شاید اگر خبری از بازی Dargon Age: Inquisition نبود، Shadow of Mordor عنوان بهترین بازی سال را به نام خود ثبت میکرد. مکانیکهای مخفی کاری این بازی در کنار سیستم مبارزات جذابش به خوبی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و شاید در مورادی هم از منبع الهام خود بهتر عمل کردهاند. هم چنین، روایت داستان تمامی استانداردهای لازم را برای روایت یک بازی جهان باز را دارد و تنها به عنوان یک پل ارتباط میان مراحل مختلف نمیشود. در واقع، سازندگان آنقدر روی موفقیت این بازی حساب باز کرده بودند که داستان قسمت اول را به گونهای ناتمام گذاشتند تا در بازی Shadow of War آدامهی ماجراهای Talion را تعریف کنند. شاید بازی Shadow of Mordor در حدود شش سال پیش منتشر شده باشد، اما آنقدری خوب است که بتواند یک مخاطب مدرن و جدید را راضی نگه دارد. پس اگر عاشق سرزمین میانه و داستانهای ارباب حلقهها هستید، گزینهای بهتری از بازی Shadow of Mordor در بازار وجود ندارد.
هم چنین اگر قصد دارید تمامی بازیهای حاضر در لیست بازیهای کارکردهی پلی استیشن 4 سایت تیلنو را مشاهده کنید، میتوانید به صفحهی بازی کارکرده PS4 تیلنو مراجعه کنید.
نظر شما دربارهی بازیهای حضار در لیست ذکر شده چیست؟ آیا آنها میتوانند برای بازیکنان یک تجربهی سرگرم کننده را به وجود آورند؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.