سونی به همراه پلی استیشن 4 (Playstation 4) یک نسل به یاد ماندنی را برای گیمرها به ارمغان آورد. نسل هشتم پر از بازیهای انحصاری و غیر انحصاری فوق العاده بود که همراه معماری استاندارد PS4، موفقیت عظیمی را برای سونی به همراه آورد. در این مقاله قصد داریم به معرفی ۱۰ اثری که باعث موفقیت پلی استیشن ۴ شد، بپردازیم.
اگر بخواهید تصمیمات شخصی خود را کنار بگذارید و با نگاهی بی طرفانه به نسل هشتم نگاه کنید، مشاهده میکنید که در رقابت بین پلی استیشن 4 و Xbox One، سونی با اختلاف فاحشی برندهی این مسابقه را بوده است. از کیفیت و جنبههای هنری بازیهای انحصاری گرفته، تا میزان فروش و موفقیتهای مالی، همگی به سود ژاپنیها تمام شده است. از آن جایی که تفاوت سخت افزاری چشم گیری میان این دو کنسول نبوده، برندهی این رقابت را بازیهای انحصاری مشخص میکند. سونی هم در این زمینه از هیچ تلاشی دریغ نکرد و با قدرت تمام، آثاری را به دست توسعه سپرد که امروزه به نمادهای صنعت بازیهای ویدئویی تبدیل شدهاند. البته از حق نباید گذشت و به برتری ایکس باکس در برخی زمینهها از جمله بازیهای سبک مسابقهای یا Racing و یا سرویسهای اشتراکی، اشاره کرد.
البته که تمام بازیهای موفقی که برای پلی استیشن 4 منتشر شدهاند، به دست استودیوهای انحصاری سونی توسعه پیدا نکردهاند و در این میان نقش بازیهای استودیوهای Third-Party را نمیتوان انکار کرد. منظور از استودیوهای Third-Party، شرکتهایی هستند که به طور اختصاصی برای یک کنسول بازی نمیسازنند و آزاد هستند که بازی خود را روی پلتفرمهای دلخواهشان، عرضه کنند.
حال در این مقاله، میتوانید ۱۰ بازی برتر پلی استیشن 4 که چه به صورت انحصاری و چه به صورت Cross-Platform برای این کنسول منتشر شدهاند را مشاهده کنید.
بازی The Last of Us Part II
تاریخ عرضه: ۳۰ خرداد ۹۹ (۱۹ ژوئن)
بازی The Last Of Us 2، با اختلاف یکی از پرحاشیهترین بازیهای کنسول پلی اسیتشن ۴ بود. این بازی به طور رسمی نهایت قدرت نسل هشتم کنسولها بود. لست آو آس ۲ مانند بازیهای دیگر استودیو Naughty Dog، استانداردهای جدیدی را در داستان سرایی بازیهایی ویدیویی تعیین کرد. داستان این بازی شاید در نگاه اول تنها در مورد انتقام باشد، ولی اگر نگاه عمیقتری به آن بیندازید مضامین بسیاری مانند عشق، همدردی و دلسوزی را در لایههای زیرین این بازی در مییابید. این مورد، با گیم پلی فوق العادهی بازی و بازیگران درجه یک عجین شده تا یک تجربهی تمام عیار را به وجود آورد.
هنگامی که کلیت داستان، برای بازیکن آشکار میشود و متوجه میشود که داستان در مورد چیست، خود را درون یک دنیای بیرحم و به شدت زجرآور مییابد، که باید در آن زنده بماند. شاید این دنیا در نگاه اول، دنیایی مانند بازیها معولی دیگر به نظر برسد، اما اگر کمی زمان بگذارید و در آن غرق شوید، متوجه خواهید شد که چه جزئیات دیوانه واری دارد. تمامی اشیایی که در این بازی میبینید، با جزئیات فراوانی طراحی و پیاده سازی شدهاند. این جزئیات هنگامی جذابتر میشوند که میفهمید بخشی از این اشیا، روایتگر داستانهای فرعی بازی هستند. شما میتوانید این داستانهای فرعی را درون نامهها و نوشتههایی که در سراسر بازی میبینید، دنبال کنید.
بازی Persona 5 Royal
تاریخ عرضه: ۱۲ فروردین ۹۹ (۳۱ مارچ)
نسخهی اصلی و ابتدایی بازی Persona 5 به اندازهی کافی محتوا، داستان و گیم پلی متنوع داشت تا بتواند بازیکن را برای بیش از ۱۰۰ ساعت، سرگرم کند. نسخهی Royal، پای خود را از این نیز فراتر گذاشت و توانست با اضافه کردن محتویات داستانی، این بازی نقش آفرینی و نوبتی را بیش از پیش، کامل کند. نسخهی رویال بازی Persona 5 که برای پلی استیشن 4 منتشر شده، حجم عظیمی از داستان، شخصیت و مکانیک را به بازی اضافه کرد تا تجربهای چند لایه و عمیقتری برای بازیکن به وجود آید. اگر دنبال داستانهای جذاب و انیمه مانند هستید و یا این که میخواهید تنها یک بازی آرامش بخش را تجربه کنید که بتوانید در آن با همکلاسیهای خود در شبهای زیبای توکیو قدم بزنید، بازی Persona 5 Royal، همان بازی تحسین برانگیزی است که دنبالش میگردید. این اثر، شما را با خود به دل شهر توکیو با یک Theme خیالی میکشد تا بتوانید زندگی جذاب شخصیتهای انیمهای آن را از نزدیک تجربه کنید.
بازی Red Dead Redemption 2
تاریخ عرضه: ۴ آبان ۹۷ (۲۶ اکتبر ۲۰۱۸)
بخش عظیمی از جامعهی گیمرها، حدود ۸ سال صبر کردند تا بتوانند نسخهی جدید بازی رد دد ردمپشن را تجربه کنند. این بازی در حدی کامل بود که به معنی واقعی کلمه، ارزش این همه صبر را داشت. بهترین بازی پلی استیشن 4 از لحاظ نمرهی متاکریتیک با نمرهی ۹۷، بدون شک بیشترین جزئیات گرافیکی که یک بازی ویدیویی تا به حال به خود دیده است را، دارد. بازی Red Dead Redemption ۲ با این که یک بازی RPG یا نقش آفرینی نیست، چنان آزادی عملی را به شما میدهد که به طور رسمی میتوانید به عنوان یک گاوچران در قرن ۱۹ میلادی، زندگی کنید. شما میتوانید در طول بازی به یاغی گری و سرقت بپردازید یا از طرف دیگر میتوانید بدون توجه به نگرانیهای زندگی روزمره، همهی مشکلات را فراموش کنید و لحظات زیادی را در طبیعت زیبای بازی بگذرانید.
علاوه بر این موارد آرتور مورگان، شخصیت اصلی بازی، با یک شخصیت پردازی بینظیر با بازی فوق العادهی راجر کلارک، توانسته نام خود را به عنوان یکی از نمادهای صنعت بازیهای ویدئویی جاودان کند. راکستار توانسته با جای دادن آرتور و شخصیتهای دیگر در بازی، داستانی را به وجود آورد که هیچ گاه از ذهن یک گیمر پاک نشود و ماجرای آرتور و گروه داچ را تا لحظهی مرگ، به عنوان یک شعار، به یاد آورد.
بازی Marvel’s Spider-Man
تاریخ عرضه: ۱۶ شهریور ۹۷ (۷ سپتامبر ۲۰۱۸)
تنها پس از چند ماه از آغاز ماجراجوییهای کریتوس و آترئوس، بازی Marvel’s Spider-Man ساختهی استودیو Insominiac منتشر شد. جدیدترین ماجراجویی مرد عنکبوتی در دنیای بازیهای ویدیویی، استانداردهای جدیدی را برای آثار ابرقهرمانی تعریف کرد. این بازی که میتوان از آن با نام بهترین بازی تاریخ با محوریت مرد عنکبوتی یاد کرد، با خلق یک نیویورک زیبا و گیم پلی بسیار سریع خود که تشابه زیادی به بازیهای بتمن استودیو Rocksteady داشت، توانست تجربهی منحصر به فردی را به وجود آورد. استودیو اینسامینیاک با الهام گیری از کمیک بوکهای کلاسیک Spider man و اضافه کردن دیدگاه خود به داستان، توانست داستانی را خلق کند که از هر لحاظ کامل بود. با این که ماموریتهای فرعی این بازی تا حدودی تکراری و حوصله سربر میشدند، اما لذت تار زدن در میان آسمان خراشهای نیویورک و مبارزات سریع و نفس گیر آن، مواردی نیستند که به زودی از ذهن علاقهمندان مرد عنکبوتی فراموش شوند. بازی Marvel’s Spider-Man به زیبایی هر چه تمامتر از قابلیتهای سخت افزاری پلی استیشن 4 اسفاده کرد و باعث به وجود آمدن یکی از چشم نوازترین بازیهای نسل شد. شاید این اثر را نتوان در میان تاثیرگذارترین و انقلابیترین بازیهای این نسل قرار داد، اما روند و رویکرد سرگرم کننده و آدرنالین محور آن، تچربهی بینظیری را برای گیمرها رقم زد.
بازی God of War
تاریخ عرضه: ۳۱ فروردین ۹۷ (۲۰ آپریل ۲۰۱۸)
صنعت بازیهای ویدیویی از زمان عرضهی نخستین نسخهی گاد آو وار، تغییرات بسیاری به خود دیده است. کریتوس هم از این روند عقب نمانده و تا توانسته خود را مطابق این تغییرات به روز کند. استودیو سانتا مونیکا (Santa Monica)، تمامی جزئیات نسخههای گاد آو وار کلاسیک را تغییر داد و توانست با رویکردی جدید و البته با ریسک بسیار زیاد، موفقیتهای بسیاری را کسب کند. کارکنان سانتا مونیکا، به غیر از جایگزینی کریتوس و Blades of Chaos، همهی مکانیکهای بازی را تغییر دادند. مکان اتفاق وقایع بازی، از یونان به منطقهی اسکاندیناوی تغییر پیدا کرد و زاویهی دید بازی هم از یک دوربین ثابت و نیمه آیزومتریک، به یک حالت سوم شخص ۴۵ درجه تبدیل شد. درست است که ما هنوز هم کریتوس را به عنوان شخصیت اصلی بازی خدای جنگ میشناسیم، اما این کریتوس با آن فردی که میشناختیم از زمین تا آسمان متفاوت است و در ین نسخه با رویکردی جدید، به عنوان پدری دلسوز برای آترئوس همه کار میکند. این رابطهی پدر و پسری دو نفره و متقابل، دست سانتا مونیکا را برای روایت یک داستان حماسی با رگههای درام، باز گذاشت. این رابطه به آنها اجازه داد تا روح جدیدی به کالبد کریتوس بدمند و او را از یک فرد بی احساس که فقط خشم را میشناسد، به فردی تبدیل کند که به دیگران و آرمانهایشان اهمیت میدهد. این پایان کار نیست و باید منتظر بمانیم و ببینیم که ادامهی اتفاقات معروفترین پدر و پسر دنیا در دنیای بازیها چطور رقم میخورد. چرا که پایان این قسمت تا حدودی حاوی یک Cliff-Hanger آشکار بود. (Cliff-Hanger به حالتی گفته میشود که در پایان یک داستان، نتیجه گیری تا حدودی ناقص شود و مخاطب باید منتظر ادامهی داستان، بماند.)
بازی Horizon Zero Dawn
تاریخ عرضه: ۱۰ اسفند ۹۵ (۲۸ فوریه ۲۰۱۷)
استودیو Guerilla Games، از زمان یکه تازی پلی استیشن 2 در دنیای بازیها، عادت به ساخت بازیهای شوتر پر زرق و برق داشت. آنها در طول سالها تولید بازی، موفقیتهایی زیادی را کسب کردند تا این که در نهایت بازی Killzone Shadow Fall را در سال ۲۰۱۳ منتشر کردند. این بازی برای آنها به یک شکست تمام عیار تبدیل شد و نام درخشان گوریلا گیمز را تا حدودی خدشهدار کرد. آنها پس از عرضهی Shadow Fall، تصمیم به ساخت یک بازی نقش آفرینی آخرالزمانی گرفتند تا از روند کلیشهای خود به کلی فاصله بگیرند. بازی هورایزن زیر داون، اثبات کرد که یکی از بهترین آثار این نسل است. گوریلا گیمز برای این بازی به یک ایدهی ناب رسید که کمتر مانند آن را دیده بودید. ایدهی هورایزن مربوط به داستانی در آیندهای دور است که مردمان آن، دیگر با تکنولوژی سر و کاری ندارند و از سلاحهای دورهی ما قبل تاریخ استفاده میکنند. جهان زیبای بازی و مبارزات جذاب با رباتها، به تنهایی میتواند به دلیلی برای تجربهی بازی تبدیل شوند. این موارد به جرات سطحیترین نکات بازی Horizon Zero Dawn به شمار میروند و داستان منحصر به فرد بازی، در مراحل تکامل یافتهتری روایت میشود. هورایزن یک اثر خاص است که تا به حال شبیه به آن را هم ندیدهاید و تا زمانی که موفق به تجربهی آن نشوید، متوجه زیبایی این بازی نخواهید شد.
مدتی پیش در قالب یادداشتی به هرآنچه که باید قبل از خرید Horizon Zero Dawn بدانید، پرداختیم.
بازی Overwatch
تاریخ عرضه: ۴ خرداد ۹۵ (۲۴ می ۲۰۱۶)
بازی اول-شخص و چند نفرهی محبوب استودیو Billizard، یعنی Overwatch، چند سالی است که منتشر شده و هنوز هم جزء آثاری است که بازیکنان، ساعات زیادی را برای تجربهی آن صرف میکنند. یکی از دلایل موفقیت بهترین بازی سال ۲۰۱۶ در مراسم Game Awards، مبارزات جذاب در نقشههای متعادل آن است. علاوه بر این مورد، تعداد زیاد شخصیتهای قابل بازی این اثر و هم چنین گیم پلی با ارزش تکرار زیاد آن، به ارزشمندی این بازی افزوده است. با وجود این موارد و ویژگیهای مثبت دیگر بازی Overwatch، دلیلی که باعث شده بازیکنان حتی پس از گذشت چهار سال به سراغ آن بروند، پشتیانی بدون وقفهی Billizard، سازندهی مجموعه بازیهای Warcraft و Diablo از آن است. آنها در طول زمان، نقشهها و شخصیت های متعددی به بازی اضافه کردهاند تا بازی ارزش تکرار بالای خود را حفظ کند. با این که حجم زیادی از بازیکنان، لوت باکسهای موجود در بازی را دوست ندارند و آن را یک ایراد میدانند، اما این مورد نتوانسته آنها را از تجربهی مجدد بازی دور نگه دارد و همواره بازیکنان زیادی در سرور های اورواچ، مشغول کشتن دشمنان و لذت بردن از همکاری تیمی با دوستان خود هستند.
بازی Uncharted 4: A Thief’s End
تاریخ عرضه: ۲۱ اردیبهشت ۹۵ (۱۰ می ۲۰۱۶)
نیتن دریک بیش از ده سال در خدمت سونی و Playstation بوده و وظایف خود را به بهترین نحو برای آنها انجام داده است. استودیو Naughty Dog، ماجراجوییهای نیتن دریک دوست داشتنی را در نسخهی چهارم که در انحصار پلی استیشن 4 بود، به اتمام رساندند تا پایان قابل تحسینی برای یکی از جذابترین شخصیتهای دنیای بازیهای ویدیویی، رقم بزند. آنچارتد ۴ علاوه بر کات سینهای حماسی و اکشنها نفس گیر، بزرگترین نقشه را در بین بازیهای این سری به همراه داشت. بازی Uncharted 4: A Thief’s End هم چنین سعی بر تعریف داستانی عمیق و تعاملیتر نسبت به نسخههای پیشین خود داشت که در پیادهسازی آن نیز تا حد زیادی موفق بود. ناتی داگ در این نسخه، به سراغ ریشههای نیتن رفت تا علاوه بر روایت داستان کودکی او، به روایت داستان برادرش یعنی سم (Sam) نیز بپردازد. به طور کلی بازی Uncharted 4: A Thief’s End، پایانی شایسته بر یکی از بزرگترین مجموعههای سونی بود. بدون شک دل همهی گیمرها برای آنچارتد و نیتن دریک دوست داشتنی تنگ میشود، چرا که ماموریت در با دنیای آنچارتد به اتمام رسیده است و احتمال خیلی کمی وجود دارد که نیتن را در نسخهی بعد آنچارتد (حداقل به عنوان شخصیت قابل بازی و اصلی) ببینیم.
بازی The Witcher 3: Wild Hunt
تاریخ عرضه: ۲۹ اردیبهشت ۹۴ (۱۹ می)
بازی Withcher 3 همان اثری است که تمام گیمرها انتظار دارند باری دیگر اثری مشابه آن در آینده، تجربه کنند. مکانیکهای نقش آفرینی بینظیر، دنیایی پر جزئیات، داستانی حماسی و تکرار نشدنی، گیم پلی مثال زدنی و شخصیت پردازی کمنقص، مواردی هستند که بازی ویچر ۳ را به یکی از پر افتخارترین بازیهای تاریخ تبدیل کردهاند. اگر میخواهید به طور مفصل دلایل موفقیت بازی The Witcher 3: Wild Hunt را بدانید، مقالهی ذکر شده را از دست ندهید. مورادی که گفته شد، ارزش تکرار پذیری بسیاری را به بازی تزریق میکنند و میتوانند شما را ساعتها پای پلی استیشن 4 خود، نگه دارند. هم چنین علاوه بر خود بازی، دو DLC هم به نامهای Blood And Wine و Heart of Stone وجود دارند که محتویات زیادی را برای گیمرهای علاقهمند محیا میکنند. در حقیقت هر انتظاری را که میتوان از یک بازی ویدئویی کامل داشت، در بازی The Witcher 3: Wild Hunt وجود دارد.
بازی BloodBorne
تاریخ عرضه: ۳ فروردین ۹۴ (۲۳ مارچ ۲۰۱۵)
امروزه بازیهای بسیاری از سبک سولزبورن (Soulsborne) تقلید میکنند و سعی میکنند با الهام گیری از آن، به موفقیتهایی نظیر آثار شاهکار این مجموعه دست پیدا کنند. البته نباید از حق گذشت، چرا که آثار بسیاری با الهام گیری از این مجموعه به موفقیتهایی نسبی دست یافتند. اما شاید بتوان به جرات نقطهی اوج آثار سولزبورن، را بازی BloodBorne ساختهی خالق مجموعه دارک سولز، یعنی هیدتاکا میازاکی دانست. در واقع او از بازیهای ساختهی خود الهام گرفت و با تیمی به نسبت متفاوت و با حصور سونی به عنوان ناشر، شاهکاری به نام بلادبورن را خلق کرد. این بازی، علاوه بر گیم پلی، الهامات بسیاری از اتمسفر ترسناک و تاریک سری سولز گرفت و با تلفیق آن با عناصر معماری انقلاب صنعتی، محیطی به وجود آورد که بازیکنان همزمان که به تحسین آن میپردازند، از آن متنفر هستند. محیط این بازی به شدت بیمارگونه و در عین حال زیبا است. شما در طول بازی نمادی مرتبط با امید پیدا نمیکنید. این رویکرد، تناقض شیرینی را به وجود آورده است و توانسته علاقهمندان به آثار میازاکی را عاشق خود کند.
نظر شما کاربران تیلنو دربارهی این لیست چیست؟ آیا این بازیها لیاقت خطاب شدن به عنوان بهترین بازیهای پلی استیشن 4 دارند؟ چه آثاری میتوانستند در این لیست قرار گیرند ولی در حال حاضر میان گزینههای ما نیستند؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: Game Informe