هر دو بازی Assassin’s Creed Valhalla و God of War، شامل حوادث مختلفی از اساطیر نورس میباشند، اما هر کدام به طریقه مختلف و اهدافی متفاوت این حوادث را به تصویر میکشند. در اصل این بازیها هرکدام هدف و قصد متفاوتی از روایت داستان خود در افسانههای جذاب شمالی دارند. با تیلنو همراه باشید.
همانطور که عرصه گیمینگ دارد وارد نسل بعدی میشود، دو مجموعه بازی هم وارد دنیای اساطیری نورس شدهاند و حوادثی از این افسانهها را در خود گنجاندهاند. یکی بازی Assassin’s Creed Valhalla که به تازگی منتشر شده و دیگری بازی God of War 2018 و دنبالهاش است که انتظار میرود تا یک سال دیگر عرضه شود. نه تنها استودیو سانتا مونیکا با چرخشی جالب از اساطیر یونان به نورس، داستان بازی را دستخوش تغییرات کرد، بلکه نسخه بعدی هم با راگناروک، فرجام و عاقبت مرگبار خدایان اسکاندیناوی سر و کار دارد (حداقل آن چه که در تیزر معرفی این بازی دیدیم حکایت از این داستان داشت).
این بازیها موضوع یکسان اما با روشهای مختلفی را به تصویر میکشند. بسیاری از کاراکترهای مهم اساطیری در هر دو ظاهر میشوند، اما این دو بازی دو رویکرد کاملا متفاوت در این زمینه دارند. این تفاوت رویکردها در شخصیتپردازی خدایان نورس و واگرایی قابل توجه در داستان هر کدام از این بازیها را نشان میدهد، در حالیکه هر دو این بازیها بر روی اساطیر یک قوم کار میکنند اما پایانبندی بازی خود را بسیار متفاوت از دیگری رقم میزنند. به عبارتی دیگر شاید کاراکترها و محیطی که این دو بازی در آنها جریان دارد یکی باشد اما هدف استفاده از این محیط و کاراکترها در هر بازی متفاوت از دیگری است و نتیجهگیری آنها نیز با هم فرق دارند.
اگر تاکنون موفق به تجربه این دو بازی نشدهاید، فروشگاه تیلنو آنها را با بهترین قیمت و بهترین کیفیت در اختیار شما قرار میدهد. شما میتوانید برای خرید بازی Assassin’s Creed Valhalla و خرید بازی God of War به فروشگاه تیلنو مراجعه نمایید.
اساطیر نورس در بازی God of War
بازی God of War 2018 در دنیای اساطیر و افسانههای نورس رخ میدهد. درست است که کریتوس در اسپارتا متولد شده اما سالهای نیمه روشن و نیمه واضحی است که دارد در میدگارد زندگی میکند. میدگارد همانطور که میدانید یکی از 9 دنیای اساطیر نورس به شمار میرود که محل زندگی و رشد انسانهاست. از نظر فنی میدگارد همان زمین محسوب میشود اما این زمین در میان لایههای کیهانی دنیای نورس با گسترش درخت جهانی ایگدراسیل به آسگارد، یوتونهایم و سایر دنیاها قرار گرفته است.
اتفاقات God of War به معنای واقعی در حوادث اصلی دنیای نورس شکل میگیرند. این بدین معناست که اتفاقات God of War 2018 زمینه ساز و قبل از واقعه راگناروگ رخ میدهند. حتی کریتوس نیز باعث شکل گیری حوادثی در این ماجراها میشود. روابط افسانههای نورس با زمان کمی عجیب و پیچیده است، به هر حال به طور واضحی مشحص نیست که راگناروگ قبلا اتفاق افتاده، در آینده اتفاق خواهد افتاد یا بخشی از مرگ دورهای و تولد دوباره به صورت تناسخ شکل است. در بازی God of War، راگناروک به شدت پیشبینی شده اما اتفاق نیفتاده است.
به تازگی دنباله بازی God of War 2018 با نام Ragnarok معرفی شده است. شما میتوانید معرفی و پیش نمایش بازی God of War Ragnarok را در بلاگ تیلنو مشاهده کنید.
یکی از کاراکترها و چهرههای اصلی دنیای نورس که در این بازی ظاهر میشود، میمیر است، همان سری که کریتوس در طول بازی به همراه دارد. میمیر یکی از شخصیتهای کلیدی در اساطیر اسکاندیناوی محسوب میشود و اودین برای به دست آوردن آب چاه میمیر یکی از چشمان خود را فدا میکند. موجودات افسانهای دیگری مانند مار جهانی یا همان یورمونگاندر و خدایان آسیر مانند مگنی و مودی در این بازی نقشی پر رنگ و اساسی ایفا میکنند. با کشتن بالدور در پایان داستان بازی God of War 2018، کریتوس چرخ این اتفاقات را به سویی تنظیم کرد که به راگناروک منتهی میشود، دقیقا همانطور که مرگ بالدور مقدم و پیش درآمدی بر راگناروک در اساطیر نورس به شمار میآید.
المانهای فرهنگی اساطیر نورس در بازی Assassin’s Creed Valhalla
در بازی Assassin’s Creed Valhalla چند تفاوت اساسی و همچنین شباهتهایی در رویکرد با بازی God of War دیده میشود. اول، داستان ایوور در همان زمان اتفاق نمیافتد که افسانههای نورسی که این کاراکتر به آنها معتقد است، اتفاق میافتند. در عوض ایوور قدرت دید و بصیرت اودین را دارد و تلاش خدایان برای جلوگیری از راگناروک را توسط تجسم خودشان محقق میکند. سر میمیر هم در یک لجظه مهم و کلیدی وارد صحنه میشود. در این بازی ایوور طی اعمالی مانند شهود و عروج روح، در نقش ادین قرار میگیرد.
در طول بازی Assassin’s Creed Valhalla بازیکن به گونهای با تجربه دید و بینش خدایان و اساطیر نورس هدایت میشود تا بفهمد که ایوور در واقع یک تناسخ مجدد از اودین است. این اتفاق با استفاده از امکانات و قدرتهای یک Isu محقق میشود. ایوور این لحظات افسانهای و اساطیری را به دلیل وجود تکنولوژی Isu تجربه میکند اما تفسیر این تجربهها از دریچه اعتقادات مردم نورس باستان و باور و درک آنها از جادو شکل میگیرد.
در حالی که بازی God of War بر روی کاراکترها و شخصیتهای اساطیری نورس تمرکز دارد و آنها را به چهرههای قابل تکرار و جذاب تبدیل میکند، بازی Assassin’s Creed Valhalla از افسانههای اسکاندیناوی به عنوان ابزاری برای استفاده از کاراکتر اصلی بهره میبرد و با این کار به درک جامعهای که این اساطیر را به وجود آورده و بسط داده است، کمک میکند. این در حالی است که به بازیکنان امکان درک بیشتر Isu را میدهد که چیزی است که دید و بصیرت موجود در این بازی بر اساس عملکرد آن، پایه ریزی میشود. Isu در بازی Assassin’s Creed Valhalla به تمدن اولیه و پیشگامان بشر گفته میشود که نژادی شبیه به انسان و بسیار پیشرفته بودند. این نژاد تکههای عدن و نژاد انسان را به وجود آوردهاند.
روایت داستانهایی با افسانهها
تفاوت در بین دو رویکرد دیده شده در بازی God of War و بازی Assassin’s Creed Valhalla تفاوتهای اهداف این دو بازی را برجسته میکند. بازی God of War با اساطیر دنیاهای 9 گانه، محیطی را ارائه میدهد اما پس از آن داستانی با مضامین و درون مایههای انسانی را در آن تعریف میکند. به طور مثال چرخه پدر و خداکشی، یک مضمون و موضوع اصلی در سری بازیهای God of War محسوب میشود.
کریتوس پدر خود یعنی زئوس را میکشد که او خود پدرش کرونوس را برانداخته بود. با پایان God of War، میتوان حدس زد که در ادامه آترئوس نیز پدر خود یعنی کریتوس را از میان بردارد. ادیان پانتئیسم (ادیانی ماننند ادیان یونانی و نورس که همه خدایی نیز نامیده میشوند) مبنای کاملی برای بیان این نوع داستان به شمار میشوند چون پدرکشی و خانواده بسیار جدی و مهم تلقی میشود و همچنین بسیار دراماتیک و تاثر برانگیزند.
به هر حال، اتفاقات و نکتهایی که در God of War شاهد آنهاییم طنین انداز و تاثیر گذارند زیرا این بازی با استفاده از ماهیتهای اغراق آمیز اساطیر به نکاتی درباره زندگی عاطفی و احساسی زندگی انسانهای عادی میپردازد. در حالی که والدین کمی به این اتفاق مانند چرخه قتل والدین در داستان کریتوس و این بازی دچار شدهاند، نگرانیهای بسیاری در این مورد وجود دارند که صفات منفیای که در والدین مشاهده میشود و در آنها منعکس میشود، تشخیص بدهند و آنها قادر به شکستن این چرخه نخواهند بود به طوریکه میبینند همان صفات منفی را در فرزندان خود منعکس خواهند کرد.
برای رسیدن به هدف بیان یک داستان با استفاده از ضربات احساسی مرتبط با کاراکترهای اساطیری، خدایانی که در God of War به تصویر کشیده شدهاند، به صورت داستانهای انسانی و انسان سازی حتی با وجود نداشتن قدرتهای خارقالعاده در میآیند. مار جهانی یا همان یورمونگاندر علیرغم داشتن ظاهری ترسناک اما رفتاری دوستانه دارد، و سردی میمیر و همهی خردهایش با صدایی شوخ طبع شنیده میشود. کاراکترهای اساطیری انسانسازی شدهاند چون حکایات احساسی آنها همان داستانهای احساسی انسانها در محیطی اغراق آمیز و فرا طبیعی است. اما رویکرد بازی Assassin’s Creed Valhalla هدفی کاملا متفاوت را دنبال میکند.
موچودات و کاراکترهای اساطیری در بازی Assassin’ Creed Valhalla نیز حضور دارند. در بیشتر موارد این اساطیر، ترسناک و گیج کننده در بصیرت و بینشهای ایوور دیده میشوند. این بینشها مانند شهود در عرفا عمل میکنند بدین صورت که از واقعیت خارج میشوند و به بازیکنان استعارههایی ارائه میشود که خود مانند اودین و نیرن نمیدانند که رشتههای سرنوشت را میبافند. به هر حال اساطیر نورس در بازی Assassin’s Creed Valhalla لزوما قابل ذکر و بیان نیستند. در عوض آنها قرار است که به توضیح Isu کمک کنند، اما مهمتر از همه خود ایوور و جهان بینی او و ترسهایش به شمار میرود. به عبارتی اساطیر نورس در این بازی به عنوان ابزاری برای توضیح تکنولوژی نژاد Isu و داستانی که با کارکرد آن اتفاق میافتد، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
با فاصله گرفتن بازیهای جدید مجموعه Assassin’s Creed از ریشهها و گنجاندن المانهایی از سبک نقشآفرینی، این بازیها دارای تصمیمات بسیار مهمی شدهاند که بر پایانبندی آنها تاثیر میگذارند. شما میتوانید در بلاگ تیلنو مهمترین انتخابهای ایوور در بازی Assassin’s Creed Valhalla را بخوانید.
اگرچه بازی اطلاعات زیادی در مورد تاریخچه Isu ارائه میکند، یکی دیگر از بخشهای بسیار تاثیر گذار اساطیر در بازی Assassin’s creed Valhalla این است که به غوطهوری و غرق شدن بازیکنان در دنیای اساطیری نورس کمک میکند و اینکه اعتقادات مردم نورس باستان به این افسانهها واقعا چه حسی داشته است. علیرغم اینکه ایوور به گونهای نسخهای تجلی یافته از اودین به شمار میرود، هدف بازی این است که بازیکنان را بیشتر به جای فردی که به این اساطیر معتقد است و نه به جای یک ایزد بگذارد. این اتفاق در بیشتر قسمتهای داستان جریان دارد و برای کمک به بازیکنان برای درک نقش احساسی کاراکتر اصلی در این افسانهها طراحی شده است. به عبارتی دیگر این بازی بیشتر به جنبهی تاریخی و فرهنگی این اساسطیر در میان قوم نورس یا همان وایکینگها میپردازد.
شما از کدام روایت و هدف از اساطیر نورس در این بازی را دوست دارید؟ به نظر شما هر کدام از این بازیها در رسیدن به هدف خود با اساطیر نورس چقدر موفق عمل کردهاند؟ لطفا نظرات خود را با ما در تیلنو به اشتراک بگذارید.
منبع: Gamerant.com