کسانی که بازی Red Dead Redemption II را تجربه کردند، در طول بازی شاهد تغییرات شخصیتی داچ ون در لیند بودند که منجر به اشتباهات فاجعه بار او شد. Dutch شخصیتی خاص در دنیای بازیهای ویدیویی محسوب میشود که راکستار روی شخصیت پردازی او حسابی دقت به خرج داده است. برای مشاهده این ۱۰ اشتباه داچ در ادامه با تیلنو همراه باشید.
مجموعه تیلنو در تلاش است تا با فراهم کردن انواع بازیهای روز و محبوب با بهترین قیمت، تجربهای متفاوت در زمینه بازی را برای شما به ارمغان بیاورد. شما میتوانید برای خرید بازی Red Dead Redemption II به فروشگاه تیلنو مراجعه نمایید.
در طول بازی Red Dead Redemption II، تغییر در طرز رفتار و شخصیت Dutch Van Der Linde کاملا مشهود و قابل ملاحظه است. داچ که رهبر گروهی است که باید آن را با درایت حفظ و در نبردها و دستبردها هدایت کند. او به هیچ وجه احمق نیست اما تغییرات رفتاری و اشتباهات او به وضوح قابل مشاهدهاند.
با پیشروی در داستان بازی، اشتباهات فاحش Dutch و کشتن افرادی که اصلا نیاز به کشتن آنها نبود، به وضوح دیده میشوند. در واقع میتوان ادعا کرد که مشکلات باند به دلیل این اشتباهات او شروع و ادامه مییابند.
۱۰ـ شلیک داچ به Heidi McCourt
ماجرای سرقت در Blackwater شروع مشکلات گروه و فراری شدن آنها بود. وقتی که باند قادر به تکمیل این سرقت نشد، چیزی که بیشتر از همه در این موضوع به چشم میخورد تیراندازی داچ به زنی بیگناه بود. نام این زن هایدی مک کورت بود و کشته شدن او باعث شد تا آژانس کارآگاهی پینکرتون به تعقیب گروه داچ بپردازد.
در حین مرحله Enter, Pursued by a Memory، خاویر اسکوئلا میگوید شاهد این مرگ بوده و این که داچ این زن را به روش بدی کشته است. این احتمالا اولین تغییر در شخصیت داچ به شمار میرود که قبل از شروع بازی اتفاق میافتد.
۹ـ ایستادن در مقابل پینکرتونها
این آژانس به خاطر سرقت Blackwater به دنبال شکار باند بود. به جای مخفی شدن، داچ باز هم به دستبردها و جنایات خود ادامه میدهد. حتی کارآگاهی که مامور رسیدگی به جنایات باند بود یعنی Andrew Milton، به اردوگاه گروه میرود و سعی در ترساندن اعضای باند دارد.
حتی بعد از این قضیه هم، داچ سعی در مخفی شدن ندارد. در عوض باند اقدام به سرقت از بانک St. Denis میکند و داچ از چگونگی ردیابی گروه توسط پینکرتونها متعجب میشود.
این بازی با جزییات فوقالعادهی خودش شناخته میشود که بسیاری آز آنها اسرار آمیز و جالبند. در بلاگ تیلنو میتوانید با مخوف ترین رازهای بازی Red Dead Redemption 2 آشنا شوید.
۸ـ دستور حمله به Braithwaite Manor
خانواده Braithwaite در انتقام از کمک گروه ون در لیند به خانواده Gray، جک مارستون را میدزدند. در انتقام، Dutch گروه را به Braithwaite Manor هدایت و به آنجا حمله میکند. انگار که باند نیاز به جلب توجه داشته باشد، آنها همچنین این عمارت مجلل را به آتش میکشند.
در پایان این یورش آنها حتی موفق به پس گرفتن جک هم نمیشوند. در ادامه اعضای باند تازه متوجه میشوند که جک پیش آنجلو برونته در سنت دنیس نگهداری میشود. تنها نکته مثبت به آتش کشیدن این عمارت این است که یک جناح دشمن کمتر میشود.
۷ـ کشتن آنجلو برونته
در ادامه اشتباهات، داچ آنجلو برونته را هم به قتل میرساند. داچ نقشه حمله به عمارت Angelo Bronte را میکشد و آن را نیز عملی کنید. باند از طریق رودخانه به عمارت آنجلو برونته حمله میکند و او را گروگان میگیرد. وقتیکه گروه عمارت را ترک میکند، آنجلو به هوش میآید و شروع به توهین به Dutch میکند.
این کار خون داچ را به جوش میآورد، جایی که داچ شروع به فرو کردن سر آنجلو در آب میکند. این کار باعث خفه شدن آنجلو میشود و داچ جسد او را درون آب میاندازد. یک تمساح جسد برونته را جلوی اعضای باند میخورد و باعث شوکه شدن آنها میشود.
۶ـ داچ میخواست جان را در زندان رها کند
به دنبال سرقت ناموفق از بانک سنت دنیس، جان مارستون دستگیر شد و او را به زندان سیسیکا فرستادند. داچ اصلا به دنبال نجات او از این زندان نیست چون فکر میکند که جان تبدیل به یک خائن شده است. علیرغم دستور او، Arthur و Sadie به زندان سیسیکا رفته و دوست خود را از بند اسارت نجات میدهند.
بازگشت جان به گروه باعث عصبانیت داچ میشود که متوجه این میشود که اعضای گروه بر خلاف دستورهای او عمل کردهاند. این اتفاق همچنین منجر به سردی بین آرتور و داچ و کاهش اعتماد متقابل بین این دو نفر میشود. با وجود این، جان با اعضای گروه میماند و به گروه کمک میکند.
۵ـ خفه کردن پیرزن
هنگامی که برخی از اعضای باند به همراه داچ در Guarma گرفتار میشوند، خاویر در این گیر و دار توسط ارتش محلی دستگیر میشود. آرتور و داچ تصمیم میگیرند که برای آزادی دوست خود دست به کار شوند. داچ از پیرزنی به نام گلوریا کمک میگیرد که این دو را از از درون غارهایی در گوارما به سمت جایی که خاویر در آن اسیر است، هدایت میکند. گلوریا در انتهای غار روی Dutch چاقو میکشد و از او طلب پول بیشتری میکند.
این اتفاق باعث میشود که داچ این پیرزن را خلع سلاح کند و بعد او را خفه میکند. تمام این اتفاقات جلوی چشم آرتور رخ میدهند و آرتور از این کار داچ نگران میشود و مبهوت میماند که چرا داچ این کار را کرد. جالب این است که داچ مدام دلایل خود و چرایی قتل این زن را عوض میکند.
۴ـ تیراندازی داچ به Cornwall
باند ون در لیند از وقتی که به قطار کورنوال حمله کردند، موجب وحشت او شدند. این امر به اندازه این کافی است تا کورنوال به تعقیب برای شکار این گروه بپردازد. در نهایت داستان به گونهای رقم میخورد که داچ، مایکا و آرتور با کورنوال در Annesburg برخورد میکنند.
در ادامه Dutch به کورنوال شلیک میکند و او را میکشد. کورنوال یکی از سرمایهگذاران بزرگ آژانس پینکرتون بود که با کشته شدنش توسط داچ، ماموران پینکرتون به اعضای باند که در حال فرار از محلاند، حمله میکنند.
۳ـ دروغ دربارهی مرگ جان
انگار که جان بیچاره فرصت استراحت ندارد. در حین حمله به قطاری نظامی داچ او را رها میکند تا بمیرد. جان زمانیکه روی یکی از واگنها ایستاده است، گلوله میخورد و از روی قطار به پایین پرت میشود. سپس داچ میگوید جان کشته شده، در حالی که جان هنوز نفس میکشد و نمرده است.
بعد جان به اردوگاه باند بر میگردد و به دیگر اعضای گروه میگوید که Dutch در مورد مرگ او دروغ گفته است. این موضوع باعث شکاف در باند و تقسیم شدن اعضای گروه در دو جناح میشود. مایکا، بیل و خاویر از داچ حمایت میکنند. البته اگر روی اعتبار داچ حساب کنیم شاید واقعا فکر کرده که جان مرده است.
۲ـ پنهان نمیماند
بعد از دو تکه شدن باند، انگار که داچ زندگی آرامی دارد. او اقدامی نکرد و به جایش باند دیگری را درست کرد. او مایکا را در تیم خود قرار میدهد و تا قبل از اینکه مایکا به دست جان، سیدی و چارلز کشته شود، با او تقریبا دوست است.
بعد از همه کارهایی که او در طول بازی انجام داد، باید توسط نیروهای اجرای قانون مجازات شود. این به سقوط و کشته شدنش در نسخه اول بازی بر میگردد. جان بالاخره موفق میشود که داچ را گیر بیاندازد و به زندگی جنایی او با کشتنش پایان دهد.
۱ـ شلیک به مایکا بل
پیش از متلاشی شدن باند، مایکا و داچ روابط نزدیک و خوبی با هم داشتند. بنابراین فقط این منطقی است که این دو نزدیک به هم بمانند. در ادامه آشکار میشود که مایکا و داچ قبل از این که جان و سیدی برای مایکا کمین کنند، قصد اتحاد داشتند. جان و سیدی در هنگامی که مایکا را گیر انداخته بودند، داچ از اتاق به قصد کشتن جان بیرون میآید.
بعد از لحظهای درنگ، داچ اسلحه خود را بر میگرداند و مایکا را میکشد. این اتفاق احتمالا به مذاق بیشتر طرفداران خوش آمد. کشتن کسی که تا حدودی مسئول سرقت فاجعه بار در Blackwater و بیشتر وقایع ناخوشایند بازی بود.
چه قبول کنیم چه قبول نکنیم، Dutch Van Der Linde یکی از کاراکترهای جالب و یه یاد ماندنی در تاریخ بازیهای ویدیویی است. شخصیتی که با اشتباهات عجیب و مرگبارش باعث کشته شدن آرتور دوست داشتنی و فروپاشی باند ون در لیند شد، شخصیتی پیچیده که با جمله معروفش ابدی شد:
من یه نقشه لعنتی دارم!
Rockstar با شخصیت پردازیهای خوب خود در سری بازی Red Dead Redemption، زمینهی ایجاد قهرمان برای ساخت قسمت بعدی این مجموعه را فراهم کرده است. جان مارستون و آرتور مورگان در رد دد دو به خوبی شخصیت پردازی شدهاند که این امر ما را به ادامه این مجموعه امیدوار کرده است. شما میتوانید در مقالهی بازی Red Dead Redemption 2 چگونه زمینه را برای پروتاگونیست نسخه ی بعدی فراهم کرد، با این موضوع بیشتر آشنا شوید.
نظر شما در مورد این کاراکتر چیست؟ به نظر شما چرا او مرتکب این اشتباهات شد و از رفیق وفادارش یعنی آرتور روی برگرداند؟ لطفا نطرات خود را با تیم تیلنو به اشتراک بگذارید.
منبع: Gamerant
داچ شخصیت خشن و بی رحمی داشت . و خیلی هم بی عرضه بود و همیشه از بقیه افراد مخصوصا از آرتور و جان مایه میزاشت. باعث کشته شدن هوسا شد و…
دقیقا. تکامل شخصیت داچ تو رد دد ردمپشن یک انجام میشه که با خودکشیش، بلاخره ثابت میکنه گناهاشو قبول کرده.
بعد از مرگ مایکا پینکرتون ها تونستن به کمک رد پا ها و جسد مایکا رد جان رو بزنن و داستان ردد ردمپشن ۱ شروع میشه
از داچ متنفر شدم بعد مرگ ارتور
اون داستان تلخ رو برام تعریف نکن
آخرین گزینه ۱۰۰ درصد غلط بود . بهترین کاری که داچ تو کل بازی کرد شلیک به مایکل در آخر بازی بود . اگر نمیزد سادی میمرد که قطعا بعدش هم جان . پس دوباره همون آش و همون کاسه . ولی بقیه خوب بود
کلا داچ خیلی اشتباههای زیادی داشت و نقشههاش که دیگه هیچی 🙂 خوب شد مایکا رو کشت.