بازی Ghost of Tsushima به عنوان آخرین بازی انحصاری پلی استیشن 4، اثر شایسته و قابل تقدیری را به مخاطبان تحویل داد. اما چرا این بازی تا این حد موفق و دوست داشتنی ظاهر شد؟
استودیو ساکر پانچ (Sucker Punch)، پس از بازی Infamous: first Light در سال ۲۰۱۴، هیچ بازیای را منتشر نکرده بود. اما کارکنان این استودیو، این چند سال را بیکار ننشسته بودند و به توسعهی یکی از موردانتظارترین بازیهای نسل هشتم میپرداختند. آنها نهایت تلاش خود را به کار گرفتند تا یکی از آخرین بازیهای این نسل را به بهترین نحو روانهی بازار کنند. همهی طرفداران پس از معرفی بازی در مراسم Paris Games Week در سال ۲۰۱۷، بیصبرانه منتظر انتشار بازی بودند تا بتوانند آن را تجربه کنند و اگر بگوییم که کارمندان استودیو ساکر پانچ، آکیرو کوروساوای فقید را مفتخر کردهاند، بیجا نگفتهایم. اگر این سوال برای شما پیش آمده است که بازی Ghost of Tsushima چه ارتباطی با کارگردان ژاپنی دارد، به هیچ وجه مقالهی آیا حالت کوروساوا ارزش استفاده دارد را از دست ندهید.
اگر بخواهیم که خلاصه بگوییم، باید بدانید که این بازی با الهام گیری از فیلمهای دههی ۵۰-۶۰ میلادی که با محوریت ساموراییها بودند، ساخته شده است. از قضا، یکی از معروفترین و شاید معروفترین کسانی که این فیلمها را میساختند، آکیرو کوروساوا است. در بازی Ghost of Tsushima هم حالتی وجود دارد که با اضافه کردن یک حالت سیاه و سفید به بازی، گیمرها را به یاد فیلمهای این کارگردان ژاپنی، میاندازد.
داستان بازی در یکی جزایر شرقی ژاپن، یعنی جزیرهی سوشیما رخ میدهد؛ جایی که مغولها با حمله به این جزیره و تسخیر آن، همهی داراییهای قهرمان اصلی داستان، یعنی جین ساکای را از او میگیرند. جین که از قضا برادر زادهی ارباب محلی آن منطقه هم هست، پس از شکست در جنگی که در ساحل کوموداهانا رخ میدهد، در صدد انتقام گرفتن از مغولها بر میآید. داستان بازی از یک داستان سرایی سه قسمتی سنتی بهره میگیرد، در جایی که جین در ابتدا شکست میخورد، سپس در پی باز پس گیری سرزمین مادریاش میافتد و داستان به همین گونه پیش میرود. این بازی در مورد طراحی ماموریتهایش، تا حدود زیادی از بازیهای جهان بازی یوبیسافت (Ubisoft)، مانند مجموعهی اساسینز کرید و مجموعهی Far Cry الهام گرفته است. در کنار ماموریت و خط داستانی اصلی بازی، شما در پی آزاد کردن سرزمین خود از دست بیگانگان، کمک به مردم محلی و… هستید و در همین حین و به عنوان پاداش این ماموریتها، سلاحها و زرههای متفاوتی را کسب میکنید.
به عنوان یک سامورایی، شما از کاتانای خانوادگی جین، برای سلاخی کردن دشمنان استفاده میکنید. اما جین در تمام طول بازی به عنوان یک سامورایی عمل نمیکند، او برای از بین بردن مغولها، مجبور میشود آیینها و آرمانهای ساموراییها را زیر پا بگذارد و به یک Ghost تبدیل شود. کسانی که عنوان گوست را به خود میبینند، اکثر مواقع از مخفی کاری استفاده میکنند و گلوی دشمنان خود را از پشت، میبرند. همین مورد، برخلاف آرمانهای یک سامورایی شرافتمند است. کسی میتواند نام یک سامورایی شریف را بر خود بگذارد که دشمنان خود را در نبرد روبرو و بدون استفاده از عنصر مخفی کاری، به قتل برساند. به هر حال وقتی که جین به عنوان یک گوست وارد کمپ دشمن میشود، از یک خنجر به نسبت بلند به نام واکیزاشی استفاده میکند. واکیزاشی شباهت ظاهری بسیاری به یک شمشیر کاتانا دارد اما اندازهی آن، از یک کاتانای معمولی بسیار کوتاه تر است.
البته داستان به گونهای پیش نمیرود که جین ساکای همین گونه و بیدلیل آرمانهای خود را زیر پا بگذارد. در ابتدای داستان اوبه طور کامل به قانون ساموراییهای پایبند است، اما همین طور که داستان به سمت جلو پیش میرود، جین به صورت فزایندهای ناامید میشود. او خود را در حالتی مییابد که هر روز اخلاق و روشهای درست را زیر پا می گذارد و در حال تبدیل شدن به یک یاغی تمام عیار است. تماشای او هنگام کلنجار رفتن با خود و دیگران، بسیار جذاب است و این درگیریها باعث میشود که جین قوس شخصیتی خود را کامل و کاملتر کند.
علاوه بر استفاده از دو شمشیر کوتاه و بلند خود، جین دارای دو تیر و کمان است. یک تیر و کمان کوچک که میتواند با آن خیلی سریع شلیک کند و یک تیر و کمان بلند و سنگین، که تیرهای قدرتمندی را شلیک میکند. البته که باید برای کسب این تیر و کمانها، مجموعهای از ماموریتها را کامل کنید. هم چنین جین هنگامی که در حالت گوست است، از ابزارها و اسلحههایی استفاده میکند که شباهت بسیاری به سلاحهای نینجاها دارد و هر کدام از این آیتمها را میتوان با پیشروی در بازی و کسب تجربهی بیشتر، ارتقا داد. علاوه بر تنوع بسیار بالای سلاحها در این حالت، شما قادر خواهید بود خیل زیادی از Armor ها را برای جین باز کنید که هر کدام قابیلت خود را دارند و برتری خاصی را در میدان جنگ به شما میدهند. در ادامه هر کدام از این Armorها قابل ارتقا هستند و علاوه بر این مورد، شما میتوانید طیف عظیمی از اسکینها را روی آنها بیندازید و شکل ظاهری آنها را به رنگ و طرح دلخواهتان تغییر دهید.
با این که در بازی Ghost of Tsushima رگههای بسیاری از سبک نقش آفرینی دیده میشود، خبری از آیتمهای بهبود سلامت در آن نیست. برای مثال خبری از آیتمی مانند Estus Flask که در مجموعه بازی دارک سولز شاهد آنها بودیم، نیست. شما بعد از این که در یک نبرد آسیب دیدید، تنها میتوانید با کامل کردن یک سری از حرکات و Comboهای خاص، خط سلامتی خود را پر کنید؛ در غیر این صورت، آمادهی مرگ شوید.
از لحاظ مکانیکهای گیم پلی، قرار نیست یک مورد انقلابی را مشاهده کنید. در واقع، در طی روند بازی، متوجه مکانیکهایی میشوید که حس میکنید آنها را در بازیهای دیگر دیدهاید. برای مثال در جریان مبارزات، حملات سبک و سنگین که در بازی به عنوان Heavy Attack و Light Attack شناخته میشوند، یا مکانیکهای جا خالی و دفع حملهی دشمنان، شباهت انکار ناپذیری با سیستم مبارزات مجموعه بازیهای Batman Arkham استودیوی Rocksteady دارند. تنها تفاوت این دو این است که در بتمن، بروس وین از مشتهای خود برای شکست دشمنان استفاده میکرد ولی جین ساکای از کاتانای خود برای سلاخی دشمنان، استفاده میکند.
هم چنین مکانیکهای سکو بازی یا به اصطلاح Platforming بازی Ghost of Tsushima، بسیار شبیه به کارهایی است که نیتن دریک در مجموعه بازیهای Uncharted انجام میداد. یا حتی جین از یک قلاب برای جابجایی در محیط نقشه استفاده میکند، که شباهت بسیار زیادی به قلاب معروف Wolf، در بازی Sekrio: Shadows Die Twice دارد.
ولی با این که هیچ کدام از این جزئیات آن چنان جدید و انقلابی نبودند، ساکر پانچ موفق شده که آنها را به نحو احسن با یکدیگر ترکیب کند، پولیش بزند و بهترین تجربهی ممکن را برای مخاطب به ارمغان بیاورد. همین طور ماموریتهای جانبی میتوانند تا حدودی برای شما تکراری شوند و نهایت کاری که باید در این گونه ماموریتها انجام دهید، نجات یک دهقان معمولی از چنگال مرگ است. درسته که در این اثر خبری از مبارزات هیجان انگیز God of War و دنیای عظیم اساسینز کرید نیست، اما بازی Ghost of Tsushima میتواند با دنیای پرجزئیات و زیبای خود، تجربهی شیرینی را برای شما به وجود بیاورد و شما را تا آخرین لحظهی بازی راضی نگه دارد.
به هر حال، بازی Ghost of Tsushima دست شما را در انتخاب درجهی بازی، آزاد میگذارد. شما در این بازی میتوانید از بین سه درجهی سختی متفاوت، یکی را انتخاب کنید و به نبرد مغولهای اشغالگر بروید. هم چنین، با روشن کردن Kurosawa Mode، رنگ بازی به سیاه و سفید تغییر پیدا میکند و صدای شخصیتها مانند فیلمهای دههی ۶۰ میشود. همهی اینها با یکدیگر جمع میشود تا حالت کوروساوا، حس و حال فیلمهای ۳۵ میلیمتری را به مخاطب القا کند.
با این که بازی Ghost of Tsushima، ویژگیهای مشابهی با سایر آثار AAA و بلاک باستری دارد، اما در آن موارد خاصی وجود دارد که شخصیت خاص بازی را به آن میدهد. جین ساکای در طول سفرهایش، به Onsenها (چشمههای آب گرم ژاپنی) برخورد میکند که میتواند با استراحت کردن در آنها، علاوه بر پر کردن خط سلامتی خود، آن را ارتقاء دهد؛ در میان بامبوها تمرین میکند تا مهارتهای خود را قویتر کند؛ معابد Shinto و Inari را ملاقات میکند و از آنها آیتمها مختلفی را میگیرد و حتی در برخی مواقع، کنار منظرهی زیبایی مینشیند و شعر میسراید. جین میتواند در طول بازی دشمنان را به نبردهای تک به تک دعوت کند و حتی با استادان سامورایی، دوئل کند. بعد از این که سر و بدن دشمنان خود را از هم دیگر جدا میکند، قبل از این که کاتانی خود را درون قلافش بگذارد، خون روی آن را پاک میکند.
با وجود همهی این جزئیات زیبا و جذاب، موردی که خیلی بدیع و جدید است، سیستم Waypoint بازی است. در بازیهای جهان باز دیگر مانند ویچر (Witcher)، شما هنگامی که بخواهید از یک نقطهی نقشه به سمت نقطهی دیگری آن بروید، تنها کافی است نقشهی خود را باز کنید، یک علامت روی محل مورد نظر بگذارید و به راحتی هر چه تمامتر راهی آن محل شوید. اما در بازی Ghost of Tsushima، مکانیکها کمی فرق میکند. تنها Waypoint موجود در بازی، باد است. شما فقط با دنبال کردن باد میتوانید نقطهی مورد نظر خود را پیدا کنید. برای مثال هنگامی که میخواهید به سمت یک کمپ پر از مغول بروید، تنها کافی است باد را دنبال کنید و مسیر آن را تشخیص دهید تا در اسرع وقت، به خدمت دشمنان خود برسید.
مکانیکهای مبارزه هم در نوع خود جالب هستند. دشمنان شما در بازی Ghost of Tsushima، در چهار دستهی مختلف به شما حمله میکنند: نیزه داران، شمشیر داران، سپر داران و درشت هیکلها. شما باید برای مبارزه و برخورد با هر کدام از این دشمنان، استراتژی متفاوتی را اتخاذ کنید. در ابتدای بازی شما میتوانید بدون نقشه و استراتژی خاصی به دل دشمنان بزنید و آنها را از میان بردارید، اما با پیشروی در بازی آنها رفته رفته قویتر و قویتر میشوند و شما خود را در حالتی پیدا میکنید که در طول هر مبارزه از حالات مختلف مبارزه استفاده میکنید. خوشبختانه بازی این قابلیت را برای شما گذاشته است که هنگام مبارزه، تنها با فشار دادن دو دکمه حالت مبارزهی خود را تغییر دهید. هم چنین، شما در طول مبارزه میتوانید تنها با فشار دادن چند دکمهی خاص، اسلحههای خود را تغییر دهید و از سلاحی استفاده کنید که مناسب آن موقعیت است. به طور کلی، رابط کاربری مبارزات در بازی Ghost of Tsushima به مراتب بهتر از بازیهای مشابه مانند Nioh است.
به طور کلی، ساکر پانچ کار خارق العادهای را در بازی Ghost of Tsushima انجام داده است. این بازی احساس خاصی دارد که میتوانید آن را از اولین شمشیری که میزنید، تجربه کنید. جین در میان شخصیتهایی زندگی میکند که هر کدام در نوع خودشان جذاب هستند. حتی فرماندهی بیرحم مغولها هم که کاراکتر منفوری است، شخصیت پردازی عمیق و مناسبی دارد و این قضیه، در مورد تمام شخصیتهای بازی Ghost of Tsushima صدق میکند. میان پردهها و Cutsceneها آن قدر تمیز و جذاب کار شدهاند که شما دلتان نمیآید که حتی یک از آنها را رد کنید.
میتوان گفت که اگر این بازی به عنوان بازی زمان عرضه (Lunch Title) پلی استیشن 5 عرضه میشد، انتظارات گرافیکی طرفداران را برطرف میکرد. البته لازم به ذکر است که اگر این بازی برای PlayStation 5 هم منتشر شود، همهی طرفداران منتظر گرافیک بینظیر آن خواهند بود چرا که PS5 از لحاظ سخت افزاری، به مراتب از کنسولهای نسل فعلی قویتر خواهد بود. در پایان میتوان گفت اگر بازی Ghost of Tsushima را به عنوان پایان ماجراجویی گیمرها در نسل هشتم کنسولهای خانگی بنامیم، این اثر بدون شک پایان باشکوهی بوده است.
هم چنین اگر قصد دارید بازی را به شخصه تجربه کنید، میتوانید به صفحهی خرید بازی Ghost of Tsushima بروید.
نظر شما کاربران تیلنو در مورد این بازی جیست؟ به نظر آیا شما گوست آو سوشیما پایان با لیاقتی برای پلی استیشن 4 بود؟ نظرلت خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: Engadget