پلی استیشن 4 میزبان بازیهای داستان محور فوقالعادهای بوده که در کنار یک ایدهی جذاب، روایت مناسبی داشته و در نهایت به آثار عمیق و به یاد ماندنی تبدیل شدند. البته این در حالی است که برخی دیگر بازیهای داستان محور به هیچ وجه در حد انتظارات ظاهر نشدند. ما در این مقاله به معرفی ۱۰ تا از بهترین و ناامید کنندهترین بازیهای کنسول PS4 میپردازیم.
در حالی که یک بازی خوب با داستانی معمولی ممکن است خیلی سریع از یاد بازیکنان برود، یک بازی معمولی با داستانی فوقالعاده تا سالها در یاد میماند. برخی از این داستانها آنقدر روی ذهن یک بازیکن تاثیر میگذارند که به عضوی جدانشدنی از افکار او تبدیل میشوند. یک داستان خوب میتواند نظر یک فرد نسبت به زندگی را تغییر دهد یا این که به عنوان یک سوخت برای ادامه دادن زندگی ظاهر شود.
اگر شما هم جزء گیمرهایی هستید که یک داستان عمیق با ایدههای خاص را به هر محصول دیگری ترجیح میدهید، باید ارتباط عمیقی با کنسولی مانند پلی استیشن 4 داشته باشید. کنسولی که یکی از بهترین مکانهای ممکن برای تجربه بازیهای داستان محور بود و شاید تا چند سال آینده هم در این مقام باقی بماند. اما با این حال، برخی از آثار دیگر هم وجود دارند که نه تنها به یک اثر سرگرم کننده تبدیل نمیشوند، بلکه حتی در روایت یک داستان خوب هم لنگ میزنند. این لنگ زدن در بازیهایی که با Hype یا هیجان زیادی وارد بازار میشوند، بیشتر به چشم میخورد و در بسیاری از مواقع گریبانگیر شرکتهای بزرگ شده است. به هر حال، ما میخواهیم در ادامه رویهی متعادلی از این دو دسته را لیست کرده و با یکدیگر بهترین و ناامید کنندهترین بازیهای داستان محور PS4 را مرور کنیم.
10- بازی Persona 5 Royal
ارائه داستانی فوقالعاده
بازی Persona 5، که یکی از انحصاریهای کنسول PS4 است، در نوع خود به شدت موفق بود و هیج شکی هم در این باره وجود ندارد؛ اما استودیو Atlus کمالگرا است و به یک بازی خوب قانع نمیشود. آنها حدود سه سال پس از عرضه نسخه اصلی، دست به معرفی و انتشار بازی Persona 5 Royal روی پلی استیشن 4 زندند. Persona 5 Royal حکم نسخه بزرگتر، کاملتر و بهبودیافتهی نسخه اصلی را داشت و یک بار برای همیشه به تمام جهان نشان داد که یک بازی بهبودیافته باید چگونه باشد. این نسخه شامل یک سری محتویات جدید بود که حدود یک نیمسال به ماجراهای Joker میافزود که hگر راستش را بخواهید، به شدت هم جذاب بود. شاید بهتر است این گونه بگوییم که این بازی در طی روند حدود ۱۰۰ ساعتهاش، همواره شما را برای دیدن ادامه داستان نیمخیز نگه میدارد.
9- بازی Kingdom Hearts 3
ناامید کننده
Kingdom Hearts 3 نه بازی بدی است و نه داستان فاجعه باری دارد؛ اما بدون شک میتوانست اتفاقات داستانی را به شکل خیلی جذابتری رقم بزند. ما نمیتوانیم از شخصیت پردازی فوقالعاده کاراکترهای مختلف بگذریم، اما از طرف دیگر هم نمیتوانیم داستان نه چندان جذاب و الکی پیچیده آن را انکار کنیم. پیچیده بودن داستان به هیچ وجه نکته بدی نیست و ما هم این موضوع را تأیید نمیکنیم، اما بدون شک استفاده از داستانی پیچیده در اثری که مخاطبان نوجوان را در هدف خود قرار میدهد، بهترین گزینه ممکن نیست. بخش عمدهای از طرفداران این مجموعه انتظار داستانی جذاب با مقیاس Final Fantasy و فیلمهای دیزنی داشتند، اما همان طور که میتوانید حدس بزنید به طور کامل ناامید شدند.
8- بازی Until Dawn
ارائه داستانی فوقالعاده
ما در نسل هشتم کنسولهای خانگی و کنسول PS4 بازیهای ترسناک ضعیف و قوی زیادی مشاهده کردیم. بخشی از این بازیها پس از مدتی فراموش شدند و دستهی دیگری از آنها تا سالها در ذهن بازیکنان باقی خواهند ماند. اگر بخواهیم خیلی منطقی به این موضوع نگاه کنیم، بازی Until Dawn بدون شک در دسته دوم قرار میگیرد. Until Dawn داستان خود را طوفانی شروع میکند و رفته رفته ذهن بازیکنان را بیشتر درگیر خود میکند. البته، جذابیت تاثیرگذاری تصمیمات بازیکنها در روند داستان غیرقابل انکار است. همچنین،بازی فوقالعادهی بازیگران سرشناسی مانند رامی ملک و پیتر استورمر، داستان بازی را به مراتب جذابتر کرده است.
7- بازی The Dark Pictures: Man of Medan
ناامید کننده
استودیو Supermassive Games پس از منتشر کردن بازی Until Dawn و اتمام روند انحصاری درست کردن برای کنسول PS4 به سراغ بازی The Dark Pictures: Man of Medan رفت که اولین نسخه از این مجموعه حساب میشد. عرضهی موفق Until Dawn، هایپ زیادی را حول ساخته جدید Supermassive درست کرده بود، اما اگر راستش را بخواهید به هیچ وجه نتوانست انتظارات را برآورده کند. Man of Medan به هیچ وجه بازی بدی نیست، اما اگر بخواهید با نگاهی مانند Until Dawn به سراغ آن بروید، ناامید خواهید شد. البته مجموعه The Dark Pictures تنها اولین قدم محکم خود را برداشته و آن طور که از اطلاعات مشخص است، در آینده شاهد هفت اثر دیگر از این سری خواهیم بود.
6- بازی The Outer World
ارائه داستانی فوقالعاده
بازی The Outer Worlds باز هم ثابت کرد که استودیو Obsidian Entertainment هنوز جادوی خاص خود در زمینه روایت داستان را دارد. البته با کنار گذاشتن داستان، این بازی هنوز هم یک اثر نقش آفرینی فوقالعاده است که میتوان از ثانیه ثانیه آن لذت برد. در حالی که گرافیک و جلوههای بصری میتوانستند بهتر باشند، داستان بازی در نهایت کمالگرایی قرار دارد. مهم نیست که شما در حال گذراندن ساعتهای ابتدایی خود در بازی باشید یا در اواخر آن، بازی The Outer Words همیشه چیزی را پیدا میکند تا شما را غافلگیر کند. همچنین، شخصیت قابل کنترل و اصلی بازی که با نام The Stranger شناخته میشود، علاوه بر رفتاری جذاب قابلیت شخصیسازی فوقالعادهای دارد که میتوانید از آن لذت ببرید. علاوه بر این موارد، باید بدانید که این بازی هم مانند سایر نقش آفرینیهای بزرگ و مدرن، انتخابهای داستانی مختلفی را جلوی بازیکن قرار میدهد و با این کار، ارزش تکرار بالایی را به وجود میآورد. این ارزش تکرار بالا، میتواند به خوبی کوتاه بودن بازی را پوشش دهد و تا ساعتهای متمادی شما را سرگرم نگه دارد.
5- بازی Mass Effect: Andromeda
ناامید کننده
بازی Mass Effect: Andromeda که به عنوان یکی از موردانتظارترین بازیهای نقش آفرینی دهه گذشته منتشر شد، به هیچ وجه نتوانست حتی نزدیک به انتظارات ظاهر شود. صداپیشگی بد بازیگران، انتخاب نامناسب Voice Actorها و انیمیشن بیروح شخصیتها باعث شدند که Andromeda به لکهی ننگینی در حماسه Mass Effect تبدیل شود. اما با وجود همهی این مشکلات، این روایت داستان بود که با بیشترین نقد منفی ممکن روبرو شد. عدم وجود یک پروتاگونیست قوی مانند کاپیتان شپرد در سه گانه اول، Andromeda را از مسیری که باید میرفت، دور کرد. البته این مشکل تنها مربوط به شخصیت اصلی نبود و سایر کاراکترها هم از جذابیت خاصی برخوردار نبودند. به طور کلی، میتوانیم Mass Effect: Andromeda را به عنوان نماد یک RPG شکست خورده تعریف کنیم.
4- بازی Final Fantasy 7 Remake
ارائه داستانی فوقالعاده
بازی Final Fantasy 7 Remake نماد یک بازسازی کامل و موفق است، اثری که در لحظه لحظهی خود چشمان شما را به نمایشگر میدوزد و اجازهی پلک زدن را نمیدهد. Final Fantasy 7 Remake که جزء انحصاریهای زمانی کنسول PS4 محسوب میشود. داستان را در بیشتر نقطههای بازی جذاب نگه میدارد و با وجود یک افت نسبی در اواسط روند بازی، باز هم به اوج خود باز میگردد و تازه طوفان اصلی را شروع میکند. همچنین، ماموریتهای فرعی بازی هم در نوع خود دوست داشتنی هستند. شاید این دسته از مراحل ارتباط زیادی با داستان اصلی نداشته باشند، اما میتوانند محیط داستانی بازی و شرایط آن را بهتر تداعی کنند.
همچنین، با این که روایت داستان از ابتدا تا انتها شخصیتها و روابط آنها را در اولویت قرار میدهد، اما ماجرای نجات دنیا و پرداختن به نمادهای مختلف به هیچ وجه متوقف نمیشوند.
3- بازی Anthem
ناامید کننده
بازی Anthem از همان زمان معرفی اثر فوقالعاده موردانتظاری بود که متاسفانه به خاطر عدم وجود یک داستان جذاب و یکپارچه، نتوانست به موفقیتهایی که پتانسیل را داشت برسد. مکانیکهای پرواز کردن و کلاس بندی شخصیتها واقعا جذاب بودند، اما با این حال بسیاری از افراد دنبال یک داستان لذتبخش بودند که به آن نرسیدند. درست است، بازی Anthem با مشکلات فنی فراوانی هم دست و پجه نرم میکند، اما یک به روز رسانی بزرگ میتوانست همه چیز را تغییر دهد. جالب است بدانید که این به روز رسانی بزرگ در دست توسعه بود و استودیو Bioware بخش بزرگی از آن را هم پشت سر گذاشته بود، اما Anthem آنقدری خوششانس نبود که رنگ این آپدیت را به چشم ببیند. ما در مقاله چرا سفر ۱۰ ساله بازی Anthem خیلی سریع به پایان رسید؟ بیشتر در مورد این موضوع صحبت کردیم.
2- بازی The Last of us Part 2
ارائه داستانی فوقالعاده
معمولا زیاد با این جمله برخورد نمیکنیم، اما بازی The Last of Us Part 2 فرسنگها از آن چه که انتظار میرفت بهتر بود. این اثر نه تنها به پرافتخارترین بازی تاریخ تبدیل شد، بلکه برخی از استانداردهای بازیهای ویدیویی از لحاظ فنی را با نگاه خود بازتعریف کرد. داستان جدیدترین ساخته استودیو Naughty Dog از همان ابتدا غیرمنتظره شروع شد و تا لحظات پایانی هم در غیرقابل پیشبینیترین حالت ممکن قرار داشت. البته به خاطر اتفاقات به شدت دردناک و سیاه بازی، دستهای از مخالفان نیز به وجود آمدند و نقدهای خود را بر این بازی وارد کردند.
اگر به کنسول PS4 یا PS5 دسترسی دارید و فکر میکنید که قادر به کنار آمدن با داستان بیش از حد تاریک بازی هستید و میتوانید حجم بزرگی از غم و درد را تحمل کنید، باید The Last of Us Part 2 را در صدر لیست خود قرار دهید. جدا از بحث داستان، این بازی از لحاظ فنی به شدت پرجزئیات و کامل است و سخت میتوان اثری را پیدا کرد که در این زمینه از نسخه دوم The Last of Us بهتر باشد.
1- بازی Assassin’s Creed Unity
ناامید کننده
بازی Assassin’s Creed Unity یکی از جذابترین محیطها و Settingهای داستانی را در میان تمامی نسخههای مجموعه Assassin’s Creed دارد. اثری که یک داستان عاشقانه را در میان انقلاب دو جبههای فرانسه تعریف میکند و از طعنه زدن و طرفگیریهایی سیاسی واهمهای ندارد. اما با همهی این موارد، واقعا نمیشود که یک داستان خوب را در ویدیوگیمی تعریف کرد که ناقص است. Unity از لحاظ فنی، حتی پس از به روز رسانیها، هنوز فرسنگها با یک بازی خوب فاصله دارد و همین باعث میشود که نتوانیم داستان جذاب آن را به صورت یکپارچهای بشنویم. شاید اگر Ubisoft از داستان جذاب انقلاب فرانسه در فیلم سینمایی Assassin’s Creed استفاده میکرد، نتیجهی خیلی بهتری میگرفت.
نظر شما در مورد بهترین و ناامید کنندهترین بازیهای داستان محور کنسول PS4 چیست؟ به نظر شما جای خالی چه بازیهایی در این لیست احساس میشود؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: Game Rant
صد درصد درسته و کامل دقیق
عالی بود