در قسمت دوم داستان بازی Horizon Zero Dawn به ادامه ماجراجوییها و تلاشهای ایلوی برای به دست آوردن پاسخها در مورد هویت خود میپردازیم. ایلوی در ادامه کار خود به سمت غرب میرود و با شخصیتهای جدیدی ملاقات میکند. با تیلنو و قسمت دوم داستان هورایزن زیرو داون همراه باشید.
در قسمت اول داستان بازی Horizon Zero Dawn به نقطهای رسیدیم که ایلوی، شخصیت اصلی بازی و سری هواریزن، پس از بیهوش شدن در دل کوهستان Nora بیدار میشود. پس از بههوش آمدن، با استفاده از Focus خود به هویت زنی پی میبرد که از لحاظ ژنتیکی شباهت بسیاری به خود دارد. به همین دلیل، تصمیم میگیرد به ماجراجویی خود ادامه دهد و هویت اصلی این زن (که به نظر میرسد مادر ایلوی است) را پیدا کند. در ادامه، هنگامی که میخواهد از مرزهای قبیله Nora خارج شود، با یک ربات خاص وارد مبارزه میشود که تسخیر شده است. پس از شکست دادن ربات مذکور، قطعهای از بدن او خارج میکند که میتواند با استفاده از آن، ماشینهای دیگر را تسخیر کرده و از آنها به نفع خود بهره ببرد. در ادامه، به تعریف دنباله داستان خواهیم پرداخت تا برای رفتن به سراغ بازی Horizon Forbidden West، آماده شوید.
سفر به سمت غرب
ایلوی در ادامه داستان بازی Horizon Zero Dawn تصمیم میگیرد به سمت غرب رود و با ارند (Erend)، شخصی که در جشن مراسم Proving با او آشنا شد، ملاقات کند. پس از تجدید دیدار، ارند ایلوی را به سمت خانه اولین (سربازی که او هم یک Focus) میبرد تا رد او را با هم بزنند. اما اولین در خانهاش نیست و نشانهها از رفتن او به سمت بیابان میگویند. هنگامی که این دو رد اولین را میزنند و او را در بیابان پیدا میکنند، با صحنه عجیبی روبرو میشوند. اولین برخلاف ظاهر دوستانه خود، در حال کمک به گروه شیطانی Eclipse برای پیدا کردن Corruptorها است؛ رباتهایی بزرگ و جنگندهای که ایلوی هنگام خروج از مرز قبیله Nora با یکی از آنها مبارزه کرد. اما این رباتها دقیقا به چه دردی میخورند؟ پاسخ ساده به نظر میرسد. گروه Eclipse در حال جمع کردن یک ارتش قدرتمند است تا بتواند به کمک آن، به شهر Meridian حمله کند و تاج و تخت را از Avad، پادشاه جدید قبیله Carja، بگیرد. اگر در مورد ریشه گروه Eclipse هم کنجکاو هستید، باید بدانید که آنها از نیروهای سابق خود قبیله Carja تشکیل شدهاند و فردی به نام Helis هم آنها را رهبری میکند. Eclipseها هم درست مانند سایر گروههای داستان هورایزن زیرو داون خرافاتی هستند و شیطان فلزی به نام هیدیس (Hades) را میپرستند.
در ادامه، متوجه میشویم که اولین واقعا آدم بدی نیست و تنها دلیل کمک او به Eclipseها، تهدیدهایی بوده که از سمت آنها دریافت کرده است. در واقع، ایلوی هم جزو هدفهای گروه مذکور به شمار میرود و دلیل اصلی این موضوع، شباهت ژنتیکی او به زنی است که پیش از این به آن اشاره کردیم. اما جالب است بدانید که اولین در مکانی به نام Maker’s End عکسی از مادر احتمالی ایلوی به دست آورده و ریشه مورد هدف قرار گرفتن او هم از همین حقیقت ریشه میگیرد. ایلوی هم که تشنه سرنخهای این چنینی است، تصمیم میگیرد هرچه سریعتر به سمت Maker’s End برود. اما پیش از این کار، او به شهر Meridian میرود و با جلوگیری از سوء قصد به جان Avad، رابطه خوبی با پادشاه Carja برقرار میکند.
مکانی به نام Maker’s End
هنگامی که ایلوی در راه رسیدن به Maker’s End قرار دارد، یک صدای ناشناخته در سرش شروع به صحبت کردن میکند. البته که این صدا به هیچ وجه خطرناک نیست و به نوعی به ایلوی کمک هم میکند. در واقع، ایلوی به کمک این صدای ناشناخته Maker’s End را به راحتی پیدا کرده و وارد آن میشود. در ادامه، متوجه میشویم که نام اصلی این مکان، شرکتی به نام Faro Automated Solution یا به اختصار FAS است. FAS که در زمان Old Oneها ساخته شده، یک شرکت فناوریمحور بوده که در زمان فعالیت خود، به تولید رباتهای جنگی و نظامی میپرداخته است. البته که هدف اصلی از ساخت این رباتها بد نبوده و FAS آنها را صرفا برای اعمال برنامه صلح میان کشورهای مختلف وارد خط تولید کرده بود.
اما قضیه جایی جذابتر میشود که متوجه میشویم دو دانشمند با نامهای دکتر تد فارو (Ted Faro) و الیزابت سوبک (Elisbet Sobeck) پشت FAS قرار دارند. همانطور که به احتمال زیاد متوجه شدید، نام شرکت مذکور از فارو میآید و الیزابت سوبک هم همان زنی است که ایلوی از لحاظ ژنتیکی شباهت زیادی به او دارد. این دو دانشمند رباتهای خود را به گونهای طراحی کرده بودند که حاوی هوش مصنوعی فوقالعاده باهوشی میشدند؛ آنقدر باهوش که حتی قادر بودند رباتهایی مثل خود را تولید کنند. اما نکته بدی که در این بین وجود دارد، این است که تولید مثل رباتها به تغذیه از موجودات زنده بستگی دارد و اگر منبع زندهای وجود نداشته باشد، خبری از تولید مثل هم نخواهد بود. همانطور هم که متوجه شدید، بدیهی است که این موضوع به ضرر طبیعت و موجودات زنده تمام میشود.
در این میان، باید اشاره کنیم که اگر قصد دارید به تجربه نسخه جدید هورایزن بپردازید، میتوانید به صفحه اختصاصی بازی Horizon Forbidden West مراجعه کنید.
اما پس از مدتی اوضاع به هم میریزد. هوش مصنوعی رباتها دچار مشکل فنی میشود تا شاهد دستورات نادرستی باشیم. با توجه به آنچه که ایلوی میبیند، هوش مصنوعی از کار افتاده به رباتها دستور میدهد که وارد طبیعت شوند و از هر موجود زندهای که میبینند، تعذیه کنند. بدین ترتیب، ایلوی متوجه میشود که ۱,۰۰۰ سال قبل چه اتفاقهایی رخ داده و چرا کره زمین به مرز نابودی کشیده شده است. پس از پی بردن به این حجم از اطلاعات مهم، ایلوی بالاخره صاحب صدای در سرش را ملاقات میکند. صاحب این صدا، مردی با نام Sylens است که ظاهر به نسبت عجیبی هم دارد. پس از چند خطی مکالمه، Sylens به ایلوی پیشنهاد همکاری میدهد، ولی با پاسخ خاصی مواجه نمیشود. اما هنگامی که ایلوی میفهمد این مرد جواب بسیاری از سوالاتش را دارد، تصمیم به همکاری میگیرد.
پروژه Zero Dawn
Sylens که به نظر میرسد اطلاعات زیادی در مورد Old Oneها دارد، ایلوی را برای ماموریتی دیگر به سمت یک مخروبه فوقالعاده قدیمی میفرستد. هنگامی که ایلوی پا به این مخروبه یا Ruin میگذارد، متوجه میشود که این مکان در گذشته به عنوان پایگاه پروژهای با نام Zero Dawn، مورد استفاده قرار گرفته است. اما منظور از این پروژه چیست و چه اهدافی در بطن آن قرار دارد؟
آن طور که متوجه میشویم، Old Oneها پس از مدتی به این نتیجه میرسند که نابودی نسل بشر به دست رباتها اجتنابناپذیر است و کاری از دست آنها ساخته نیست. با این حال، بشریت تصمیم گرفت تحت پروژهای با نام زیر دوان بزرگترین متفکرهای کره زمین را جمع کرده و به یک راهحل جامع دست پیدا کند. ولی آنها هم به این نتیجه رسیدند که کاری از دست آنها ساخته نیست و باید به فکر راه دیگری بود. در ادامه همین تفکر، آنها برنامههایی تدارک دیدند که مختص به شروع مجدد زندگی پس از نابودی دنیا و تمدن انسانی بود. به عبارتی دیگر، اعضای پروژه زیر داون برنامههای خود را به گونهای پی ریزی کردند که نتایج آن پس از نابودی تمدن مشخص میشد. به همین منطور، تیمی از دانشمندان که دکتر سوبک رهبری آنها را داشت دور هم جمع شدند تا یک هوش مصنوعی انقلابی به نام Gaia را درست کنند. Gaia باید آنقدری باهوش و همهفن حریف از کار در میآمد که بتواند دنیا و بشریت را به طور مجدد از خاکسترهای گذشته متولد کند. البته Gaia وظیفه داشت در همین حال، رباتهای فارو را هم یک بار و برای همیشه از کار بیندازد.
البته کارهای Gaia خیلی پیچیدهتر از این حرفها است. او باید در ابتدا اکوسیستم بزرگی از رباتها را تولید میکرد که بتوانند پیش از تولد دوباره بشریت، کره زمین را به محلی قابل سکونت تبدیل کند. در ادامه، تیم پروژه زیر داون Gaia را به ۹ قسمت مختلف تبدیل کرد تا هر یک از این بخشها، به طور تخصصی روی یک زمینه کار کنند. هر یک از ۹ بخش مذکور با الهامگیری از اساطیر یونان باستان نام گذاری شدهاند و اگر نامشان به گوش شما آشنا خورد، به همین دلیل است. برای مثال، Demeter و Artemis وظیفه احیا گیاهان و جانوران را برعهده داشتند و Minerva هم باید رباتهای شرکت فارو را از کار میانداخت.
در میان این هوشهای مصنوعی، یکی از آنها Apollo نام داشت که از لحاظ ارزش معنوی، در رده بالاتری نسبت به سایرین قرار میگرفت. Apollo تمامی اطلاعات مربوط به فرهنگ جامعه انسانی، دانش، فناوری و تاریخ را در بر داشت تا بتواند انسانها را درست مانند روزهای قبل از آخرالزمان به جریان زندگی بازگرداند؛ درست مانند اینکه هیچ اتفاقی رخ نداده باشد. یک بخش دیگر از Gaia که آن را با نام Hades (همان شیطان فلزی که گروهک Eclipse آن را میپرستند) میشناسیم هم وظیفه مهمی روی دوش خود داشت. Hades به گونهای برنامهریزی شده بود که اگر Gaia یک روز در کار خود شکست خورد، همه چیز را به طور کامل پاک کرده و برنامه احیای بشریت را به قولی بازآفرینی کند. به عبارتی دیگر، اگر مشکلی در این میان رخ داد، همه روند پاک میشد تا Gaia بتواند برنامه خود را به طور مجدد از صفر آغاز کند.
درست در دل مخروبههای پایگاه Zero Dawn، ایلوی موفق به پیدا کردن دفتر دکتر سوبک میشود؛ جایی که میتواند یک کلید فوقالعاده مهم را پیدا کند. این کلید مخصوص در آهنی All-Mother است و او میتواند با استفاده از همین شرایط، به رمز و رازهای پشت این در مرموز پی ببرد. اما همین که میخواهد از دل Maker’s End خارج شود، نیروهای Eclipse به رهبری شخصی به نام Helis دور ایلوی جمع میشوند و او را بیهوش میکنند.
سایه Eclipse
هنگامی که ایلوی بالاخره به هوش میآید، خود را داخل یک سازه کلوسئوم مانند پیدا میکند که در Sunfall قرار دارد. ایلوی از سوی نیروهای Eclipse به عنوان یک قربانی مقابل حجم عظیمی از ماشینها قرار میگیرد تا بمیرد. اما شرایط این گونه باقی نمیماند و ایلوی موفق میشود به لطف کمکهای Sylens، از خطر فرار کند. پس از این تجربه فوقالعاده خطرناک، او تصمیم میگیرد که به سمت قبیله Nora و خانه خود حرکت کند تا به سراغ در فلزی برود. اما همین که به مرزهای قبلیه میرسد، متوجه حمله نیروهای Eclipse و خرابیهایی میشود که آنها به وجود آوردهاند. در همین حال، ایلوی از بین نیروهای دشمن رد شده و به مردم خود کمک میکند تا در مقابل نیروهای Eclipse مبارزه کنند.
پس از همه این اتفاقها، ایلوی بالاخره به در فلزی بزرگ میرسد و با استفاده از کلیدی که پیدا کرده، وارد آن میشود. پس از این، متوجه میشویم که در پشت این در یکی دیگر از پایگاههای Gaia قرار داشته و خود شهر All-Mother هم در واقع کارخانه بزرگی است که قرار بود تمدن بشریت را از نو تولید کند. اما شرایط هیچ گاه آن طوری که دانشمندان پروژه زیر داون برنامهریزی کرده بودند، پیش نرفت. هنگامی که Gaia داشت کارهای خود را به درستی انجام میداد، هیدیس به خاطر یک سینگال نامشخص همه چیز را به طور کامل پاک کرده و تمام اختیارات را از Gaia سلب میکند.
اما Gaia هم برای جلوگیری از این اتفاق غیرمنتظره، در نهایت تصمیم میگیرد هسته هوش مصنوعی خود را به طور کامل نابود کند. در جریان همین کار، او نیمی از یک کوهستان بزرگ را نابود میکند و روند احیا کره زمین و بشریت هم در همین بین متوقف میشود. در این نقطه به یکی از مهمترین پیچشهای روایتی داستان بازی Horizon Zero Dawn میرسیم. ایلوی در واقع یک کلون تمامعیار از دکتر سوبک است و به همین دلیل از لحاظ ژنتیکی شباهت زیادی به او دارد. نقشه Gaia هم این بوده که از ایلوی به نفع خود بهره ببرد و به کمک او، در کنار نابود کردن Hades برنامه احیا زمین را هم از سر گیرد. اما اعضای قبیله Nora همه چیز را برهم میزنند و با برداشتن ایلوی، نقشه Gaia را خراب میکنند.
در این نقطه به پایان قسمت دوم داستان بازی Horizon Zero Dawn میرسیم. شما میتوانید ادامه ماجرا را در قسمت شوم مشاهده کنید. شما در این باره چه فکر میکنید؟ آیا داستان اثر مذکور میتواند شما را تحت تاثیر قرار دهد؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.
منبع: GameSpot
لینکهای کوتاه شده مطلب
https://tinyurl.com/2p88sbwp | https://is.gd/GAeKZu | https://b2n.ir/a19217 |
https://zx1.ir/0w2yP | https://yun.ir/ragxo | https://bit.ly/3I81mmn |