بازی The Last of Us 2 داستان خود را با فلسفهای جدا از خصوصیات نسخه اول تعریف میکند و با فرستادن بازیکنان به مقاطع زمانی مختلف، سعی میکند هر اتفاقی را با چندین دید مختلف به تصویر بکشد. با تیلنو و خلاصه داستان بازی The Last of Us Part II همراه باشید.
بازی The Last of Us 2 بدون شک یکی از مورد انتظارترین بازیهای دهه گذشته میلادی بود و بازیکنان زیادی برای تجربه ماجراجویی جدید جوئل (Joel) و الی (Elli) لحظه شماری میکردند. این اتفاق پس از چندین تاخیر در عرضه و در سال ۲۰۲۰ رخ داد؛ زمانی که قسمت دوم The Last of Us بالاخره در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ منتشر شد. این اثر بازیکنان را به دنیایی منتقل میکند که خیلی سخت میشود خشن و سیاهتر از آن را پیدا کرد؛ داستانی که هیچ گونه رحمی به شخصیتهای اصلی خود نمیکند و هیچ ترسی از سلاخی کردن آنها ندارد. شاید همین موضوع باعث شد که مخاطبان بازی به دو دسته مخالفان و عشاق تقسیم شوند. دستهای روایت داستان را حوصله سر بر و غیرمنطقی تلقی کردند و دستهای دیگر معتقد بودند که بازی The Last of Us 2 چیزی فراتر از یک بازی ویدیویی معمولی است.
حال ما میخواهیم بدون کج کردن راه خود به سمت هر یک از این دو دسته، خلاصه داستان بازی مذکور را برای شما تعریف کنیم تا هر چه بهتر بحث و جدل میان مخالفان و موافقان را درک کنید. بازی The Last of Us 2 که یکی از بهترین انحصاریهای سونی به شمار میرود، داستانی به شدت احساسی و تاریک دارد که تحمل آن برای افراد حساس به شدت سخت است. اما اگر تحمل این همه خشونت و بیرحمی را دارید، بهتر است به خواندن داستان دردناک الی ویلیامز بنشینید.
آغاز
داستان بازی The Last of Us 2 به بهترین شکل ممکن آغاز میشود؛ جایی که جوئل در صحنهای سینماتیک در حال تمیز کردن یک گیتار قدیمی است. او در کنار تامی (Tommy) یا همان برادر خود نشسته و در حال تعریف کردن داستانی است که همه ما با تجربه قسمت اول آن را میدانیم. در لحظات پایانی بازی The Last of Us 1، جوئل و الی پس از کلی ماجراجویی به مقر گروه Firflies میرسند. فایرفلایز (Fireflies) نام گروهی به نسبت پیشرفته است که پس از سقوط دولت ایالات متحده به طور مستقل فعالیت میکند. هدف اصلی سفر جوئل و الی به این مقر، درست کردن واکسن با استفاده از مصونیت الی است. الی به خاطر یک سری از دلایل ژنتیکی، به اینفکتد (Infected) تبدیل نمیشود و مارلین (Marlene)، رئیس فایرفلایها، از این موضوع خبر دارد.
اما شرایط در مقر گروه مذکور زیاد ایده آل پیش نمیرود. جوئل پس از مدتی متوجه میشود که ساخت یک واکسن، مساوی با مرگ الی است و به هیچ وجه نمیتواند این موضوع را درک کند. پس از پی بردن به این موضوع، کریتوس درون جوئل روشن میشود و او با سلاخی کردن هر کسی که سر راهش قرار دارد، الی را در اتاق جراحی پیدا میکند. جوئل تمام دکترهای درون اتاق را میکشد و الی را در حالی که بیهوش است بلند میکند و با خود میبرد. او در انتهای داستان با از پا درآوردن مارلین، سوار یکی از ماشینهای Fierflies میشود و تصمیم میگیرد که به سمت خانه برادر خود یعنی تامی، حرکت کند. نکته حائز اهمیت در این میان این است که الی در چپتر آخر بازی کامل بیهوش بود و هیچکدام از این اتفاقات را ندید. پس از چند ساعت و هنگامی که الی به هوش میآید، از جوئل در مورد اتفاقات رخ داده میپرسد. اما از آنجایی که جوئل میداند گفتن حقیقت به عصبانیت الی میانجامد، تصمیم به دروغ گفتن میگیرد. او میگوید که به غیر از الی افراد دیگری هم وجود دارند که مصون هستند و گروه Fierflies با تحقیق روی آن افراد میتواند به واکسن برسد. این در حالی است که در دنیای لست آف آس هیچکس به غیر از الی نسبت به تبدیل شدن مصون نیست، یا حداقل تا پایان قسمت دوم فرد دیگری با این قابلیت پیدا نشده است.
تامی در یک شهر کوچک خود ساخته به نام Jackson زندگی میکند که جزو آخرین تلاشهای عاجزانه انسان برای بازگشت به دوران پیش از آخرالزمان بازی The Last of Us 2 است. در سینماتیک ابتدایی بازی، جوئل سیر تا پیاز ماجرا را برای تامی تعریف میکند و او را در جریان حقیقت ماجرا قرار میدهد. با این مکالمه، تامی به تنها موجود زندهای به غیر از جوئل تبدیل میشود که از حقیقت داستان الی و فایرفلایها خبر دارد. اما تامی با وجود غافلگیر شدن، جوئل را درک میکند و به او میگوید که اگر جای او بود، شاید تصمیم مشابهی میگرفت. اما الی برخلاف عموی ناتنی خود، هیچ وقت تحمل شنیدن چنین داستانی را پیدا نکرد. این دو چند وقتی را به خوبی در شهر جکسون زندگی میکنند و جوئل طبق قولی که داده بود، گیتار زدن را به الی یاد میدهد. در واقع گیتاری که جوئل در ابتدای بازی مشغول به تمیز کردن آن است، قرار بود به الی برسد.
اما از آنجایی که در حال صحبت کردن در مورد بازی The Last of Us 2 هستیم، شرایط قرار نیست به خوبی پیش برود. الی پس از چند سال به حرفهای جوئل شک میکند و تصمیم میگیرد که با رفتن به مقر متروکه فایرفلایها، به حقیقت ماجرا پی ببرد. او به همین دلیل برای چند روزی ناپدید میشود و همه را نگران خود میکند. در ادامه جوئل مقصد احتمالی الی را حدس میزند و به مکانی باز میگردد که تا این جای کار حسابی به آن پرداختهایم. جوئل در نهایت الی را در مقر Fierflies پیدا میکند و در طی یک صحنه فوقالعاده تاثیرگذار، حقیقت را به فردی که مانند دخترش است، میگوید. همان طور که پیش از این هم گفتیم، الی نمیتواند با این موضوع کنار بیاید و خطاب به جوئل میگوید که دیگر هیچ وقت حاضر به دیدن او نیست. پس از این اتفاقات هر دو آنها به شهر جکسون باز میگردند و به طور جداگانه از هم زندگی میکنند.
چند سال میگذرد و به یکی از معروفترین صحنههای بازی The Last of Us 2 میرسیم که در تریلرها هم شاهد آن بودیم؛ صحنهای که الی و دینا نسبت به یکدیگر ابراز علاقه میکنند. این اتفاق در طی یک مهمانی رخ میدهد که اهالی جکسون در آن جمع شدهاند. این عمل، مورد قبول یکی از اهالی شهر نیست و او به طور علنی سر مشاجره را با الی باز میکند. این نقطه جایی است که جوئل پس از مدتی طولانی خودی نشان میدهد و فردی که در حال بحث با الی است را سر جایش مینشاند. هرچند که الی روی خوشی نسبت به این کار نشان نمیدهد، اما روزنه کوچکی برای بخشش فردی پیدا میکند که مانند پدر او است. پس از مهمانی، دل الی بالاخره کمی نرم شده و تصمیم به ملاقات جوئل میگیرد تا رابطهای که برای سالها خراب شده است را ترمیم کند. اما سوالی که ممکن است برای مخاطب پیش آید این است که چگونه بخشش فردی مانند جوئل باید این همه سال طول بکشد؟ ملاقات احساسی جوئل و الی در این صحنه به آرامش قبل از طوفان تبدیل شده و تازه دنیا روی تاریک خود را به قهرمانان خاکستری داستان نشان میدهد.
مرثیهای برای یک خاطره
داستان بازی The Last of Us 2 با نشان دادن زندگی و رابطه خوب دینا و الی سعی میکند که برای لحظاتی دل مخاطب خود را نرم کند؛ اما این حال خوب طعمهای بیش برای فرستادن الی به دل طوفان نیست. روز پس از جشن و زمانی که رابطه دو شخصیت اصلی داستان حالت بهتری به خود گرفته، جوئل و تامی غیب میشوند. این دو برای گشت زنی به خارج از جکسون رفتهاند، اما گشت آنها بیشتر از حد معمول طول میکشد. در این میان، الی و دینا هم برای گشت زنی از شهر خارج میشوند تا بازی رابطه این دو را به صورت عمیقتری به تصویر بکشد. اما در حالی که شرایط در حال بهتر شدن بود، سر و کله شخصیتی به نام جسی (Jesse) پیدا میشود. جسی یک مرد جوان آسیایی است و یکی از شخصیتهای مهم داستان محسوب میشود. جسی با حالتی نگران به سمت الی و دینا میرود و به آنها میگوید که جوئل و تامی هنوز بازنگشتهاند و احتمالا در خطر افتادهاند.
اما داستان جوئل و تامی درگیر چیزی بیشتر از یک دردسر کوچک میشود. این دو هنگامی که در میان جنگل در حال گشت زنی بودند، با دختری تنومند به نام ابی (Abby) روبرو میشوند که در میان Infectedها گیر افتاده است. این دو با هر دردسری که شده ابی را نجات میدهند و از دست رانرها (Runners)، نوعی خاص از Infectedها، فرار میکنند. در ادامه ابی به جوئل و تامی پیشنهاد میدهد که تا زمان آرام گرفتن طوفان سرما، به پناهگاه او بروند. این دو هم که هیچ ایدهای از سرنوشت احتمالی خود ندارند با او همراه شده و هنگامی که به مقصد میرسند، دوستان ابی را هم ملاقات میکنند. هنگامی که سر صحبت باز میشود، ابی اسم دو برادر داستان بازی The Last of Us 2 را جویا شده و هنگامی که دو کلمه «جوئل» و «تامی» را میشنود، از داخل به هم میریزد. ابی با یک شاتگان به زانو جوئل شلیک میکند و سایر افراد حاضر در اتاق هم تامی را از پا در میآروند.
در این نقطه باز میگردیم به داستان الی، دینا و جسی. این سه که حسابی از گم شدن دو تا از بهترین مردهای جکسون شوکه شدهاند، تصمیم میگیرند از یکدیگر جدا شوند تا عملیات گشت و گذار را شروع کنند. الی در میان راه خود، با خانهای روبرو میشود که اثراتی از حضور افراد دیگر در آن دیده میشود. بنابراین، سعی میکند به سمت این خانه برود تا شاید سرنخی از پدرخوانده خود پیدا کند. اما این خانه و درب آن به بزرگترین کابوس الی تبدیل میشود که تا آخر عمر نمیتواند آن را فراموش کند. هنگامی که الی وارد میشود، دوستان ابی او را زمین گیر میکنند و اسلحه او را میدزدند. الی برای اولین بار در عمرش، جوئل را تسلیم شده میبیند؛ مردی که همیشه تا آخرین نفس خود میجنگید حال با وضعیتی اسفناک روی زمین افتاده و نفسهای آخر خود را میکشد. الی با نهایت تلاش خود از جوئل میخواهد که بلند شود اما ظاهرا این آخر خط است. ابی با چوب گلفی که در دست خود دارد با نهایت قدرت سر جوئل را نشانه میگیرد تا به زندگی یکی از عمیقترین شخصیتهای تاریخ بازیهای ویدیویی پایان دهد. اما ابی و دوستان او که کاری با الی و تامی ندارند، این دو را رها میکنند تا پای سند مرگ خود را امضا کنند. اما حالا ابی چرا چنین کاری کرد؟ مقر Fierflies و زمانی که الی بیهوش بود را به خاطر آورید. همان طور که گفتیم جوئل در این مقطع کنترل خود را از دست میدهد و هر جنبندهای را که میبیند، سلاخی میکند. یکی از افرادی که به دست جوئل کشته میشود، دکتری بود که قصد داشت با گرفتن جان الی واکسنی را برای نجات بشریت درست کند. جوئل که خون جلوی چشمهایش را گرفته، دکتر را هم از پیش رو بر میدارد و از ساختمان فرار میکند. حالا چرا به این دکتر اشاره کردیم؟ جری اندرسون نام پدر ابی و انسان شریفی بود که قصد داشت با قربانی کردن یک نفر، نسل بشریت را از جهنمی که به آن دچار شده، نجات دهد. ابی پس از مرگ پدرش ناچار به گروهی به نام WLF میپیوندد که در شهر سیاتل مستقر هستند. در واقع دوستان او هم افراد همین گروه بودند که به ابی در راه انتقام کمک کردند. پس از مرگ جوئل، ابی به سیاتل باز میگردد و الی و تامی هم با انبوهی از غم به سمت جکسون روانه میشوند. در واقع، داستان اصلی بازی The Last of Us 2 از همین نقطه شروع میشود که در بخش دوم این مقاله به طور کامل به آن خواهیم پرداخت.
در پایان اگر قصد دارید خود به تجربه اثر مذکور بپردازید، میتوانید به صفحه خرید بازی The Last of Us Part 2 مراجعه کنید.
نظر شما در مورد داستان نسخه دوم لست آو آس چیست؟ شما جزو موافقان این بازی محسوب میشوید یا مخالفان؟ نظرات خود را با تیم تیلنو در میان بگذارید.